c_300_250_16777215_10_images_65178.jpg

ترکمن سسی - این مقاله درصدد است تا جلوه هایی از ارادت شاعران اهل سنت به قیام عاشورا و شخصیت والامقام حضرت حسین بن على(ع) را نشان دهد.


1- عبدالرحمان جامى
شاعر و نویسنده معروف در 817 هـ.ق در روستاى خرجرد جام ولادت یافت. به مناسبت مولد خویش (جام) و نیز به سبب ارادت باطنى به شیخ الاسلام احمد جامی معروف به «شیخ جام»، تخلص جامى را برگزید. وى در عرفان و تصوّف پیرو طریقه   نقشبندى بود و به سعدالدین کاشغرى، خلیفه نقشبندى ارادت مى ورزید. جامی در سال 898 هـ.ق درگذشت. (نظامى، ص 69) وى علاوه بر آن که در ابراز ارادت به حضرت رضا(ع) شعر سروده و زمانی هم که به عراق رفت و به زیارت عتبات عالیات شتافت، در وصف زیارت امام حسین(ع) قصیده ای چنین سرود:
کردم ز دیده، پاى سوى مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق، فرض عین
خدام مرقدش به سرم گر نهند پاى
حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین
کعبه به گرد روضه او مى کند طواف
رکب الحجیج این  تروحون أین أین
جامى گداى حضرت او باش تا شود
با راحت وصال مبدّل عذاب بین
(جامى، ص 94-93)
2- اقبال لاهورى
اندیشمند پاکستانی در چند اثر خود به حادثه کربلا اشاره کرده است. در «اسرار خودی و رموز بیخودى» مثنوى اى با عنوان «در معنى حریت اسلامیه و سرّ حادثه کربلا» به قیام عاشورا این گونه اشاره کرده:
هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
آن شنیدستى که هنگام نبرد
عشق با عقل هوس پرور چه کرد
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادى ز بستان رسول
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بناى لا اله گردیده است
مدعایش سلطنت بودى اگر
خود نکردى با چنین سامان سفر
(اقبال، ص 156)
در همین کتاب در مثنوى دیگرى که براى حضرت فاطمه(س) با عنوان «سیدالنسا فاطمه زهرا اسوه کاملى است براى نساى اسلام» سروده، پس از مدح و ستایش حضرت فاطمه(س) و حضرت على(ع) و امام حسن(ع) به مخاطب شعر خویش توصیه مى کند که آزادگى و حریت را از امام حسین(ع) بیاموز:
و آن دگر مولاى ابرار جهان
قوت بازوى احرار جهان
در نواى زندگى سوز از حسین
اهل حق! حریت آموز از حسین
(اقبال، ص 187)
در «زبورعجم» در بیتى از یک غزل این گونه به امام حسین(ع) و کربلا اشاره مى کند:
ریگ عراق منتظرگشت حجاز تشنه کام
خون حسین باز ده کوفه و شام خویش را
(اقبال، ص 4)
3- عبدالله سنندجى
عبدالله فرزند محمدآقاى سنندجى، ملقب به رونق، در بین سال های 1225-1215 هجرى قمرى در سنندج متولد شد. در سال 1265منشى امان الله خان ثانى، والى کردستان بود. کتاب «حدیقه امان اللهى» از تألیفات اوست. وى  اشعار زیادى در مدح و رثاى اهل بیت(ع) دارد. وى  ترکیب بند زیبایى در شهادت حضرت امام حسین(ع) سروده است که مطلع آن بیت زیر است:
دى بامداد صبح کزین طشت واژگون
دیدم عیان به دهر روان است موج خون
وقتى این سروده شاعر را زمزمه مى کنید به نوعى، ترکیب بند محتشم کاشانى را در ذهن انسان تداعى مى کند. شاعر در بند دوم ترکیب بند شیواى خود، کلمه «کربلا» را ردیف قرار داده وعلاوه برآن که موسیقى کنارى شعر خود راخوش آهنگ کرده است رنج مویه هاى خویش را با خواننده تقسیم مى کند تا خواننده شعرش با او غم و غصه کربلا را زمرمه کنند:
آه از دمى که شاه شهیدان کربلا
آمد سوى مصاف به میدان کربلا
بى نورگشت شمع شبستان احمدى
از تند باد ظلم در ایوان کربلا
بوى بهشت و خون شهیدان دهد کسى
گر بو کند گلى ز گلستان کربلا
لب تشنه اهل بیت، ولى ز آب چشمشان
سیراب گشته خاک بیابان کربلا
جز آب تیغ و زهر سنان لقمه اى نبود
از کوفیان نواله مهمان کربلا
معمار روزگار بناى الم نهاد
روزى که ریخت طرح شبستان کربلا
دیوان آدمى لقب از آتش ستیز
بر باد داده خاک سلیمان کربلا
(سنندجى، ص 532-527)
4- شیخ على افندى
از دیگر محبان اهل بیت حاج شیخ على افندى طالبانى است. وى به سال 1248 هـ.ق در کردستان عراق به جهان آمد؛ پدرش شیخ عبدالرحمن خالص از بزرگ ترین عالمان خاندان شیوخ طالبانى کردستان عراق بوده است. در عرفان  و شرع و حکمت و اصول و حدیث سرآمد بوده و قرآن هم از بر داشته است. هنگامى که شیخ سعید از مشایخ کردستان عراق در موصل بر دست دشمنانش کشته شد وى در رثای او شعرى سرود که هوادارى شدید از اهل بیت(ع) و دشمنی با دشمنان اهل بیت در این شعر به خوبى نمایان است:
نه در خورشید تاب مهر و نه در مه ضیا باشد
نه در روى فلک شرم و نه در دوران حیا باشد
گهى با ابن ملجم، شیر یزدان را زند ناوک
گهى با شمر آن در قتل شاه کربلا باشد
سرى کز عرش برتر، بسترش آغوش پیغمبر
به خاک انداخته پیشش برند آن کى  روا باشد
چرا آتش زدى  اى بى مروت در دل زهرا
تو را اندیشه اى از برق تیغ مرتضى باشد
بریزان از دو دیده اشک حسرت «خالصا»
هردم که آل فخر عالم، بسته دام بلا باشد
به خون دیده جوهر دار کردم حرف تاریخش
پدر در کربلا و خود شهید نینوا باشد
(شیخ احمدى، ص 167)
5- شیخ رضا طالبانى
فرزند شیخ عبدالرحمان از شاعران نامى کرد اهل سنت، متولد 1253هـ.ش که به زبان هاى کردى، فارسى، عربى و ترکى  اشعارى را سروده است. شیخ رضا در منقبت و مرثیت آل على اشعار گوناگونى دارد. وى دو قصیده در سوگ امام حسین(ع) سروده که از هر کدام چند بیتى در زیر مى آوریم:
در ماتم آل على، خون همچو دریا مى رود
تیغ است و بر سر مى زند دست است و بالا مى رود
از عشق آل بوالحسن این تیغ زن و آن سینه زن
داد و فغان مرد و زن تا عرش اعلى مى رود
پیراهن شمع خدا یعنى حسین و مجتبی
 جان ها همى گردد فدا، سرها به یغما مى رود
کوتاه کن انکار را بدعت مگو این کار را
این سوگ آل حیدر است این خون به بى جا مى رود
از ابن سعد بى وفا، شامى و شمر پرجفا
بر آل و بیت مصطفى چندین تعدّا مى رود
بغداد گردد لاله گون، در روز عاشورا به خون
وز کاظمین آن سیل خون تا طاق کسرا مى رود
(صفى زاده، ص 76)
***
لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است
عشق بازى سر به میدان وفا افکندن است
گر هواخواه حسینى ترک سر کن چون حسین
شرط این میدان به خون خویش بازى کردن است
سَنّیم سنى ولیکن حب آل مصطفى
دین و آیین من و آبا و اجداد من است
شیعه و سنى ندانم دوستم با هرکه او
دوست باشد دشمنم آن را که با او دشمن است
(خیریه، ص 125)
6- ملک الکلام مجدى سقزى
میرزا عبدالمجید فرزند میرزا عبدالکریم متخلص به «مجدى» در سال 1268 هـ.ق در شهرسقز چشم به جهان گشود. وى در سفرنامه حج خود در روز چهارشنبه چهاردهم جمادى الاول 1306 هـ.ق پس از بازگشت از سفرحج به زیارت بارگاه امام حسین(ع) رفته و قصیده زیر را سروده  است:
اى توتیاى دیده جان، خاک پاى تو
برتر ز عرش، بارگه کبریاى تو
تا رستخیز، خون جگر برزمین چکد
زان شاخ گل که بردمد از نینواى تو
تو تشنه جان سپردى و آب فرات هم بود
از تو تشنه تر به لب جان فزاى تو
بودند بى خبرکه بقا در ولاى توست
قومى که خواستند به گیتى فناى تو
رنجى که قاتلان تو را هست روز حشر
امروز مر مراست ز هجر لقاى تو
رحمى کن  و ز لطف مرا سوى خویش خوان
زان پیش تر که جان دهم اندر ولاى تو
(صفى زاده، ص 221)
7- سیدمحمدباقر حیرت سجادى
وى ملقب به «رکن الاسلام» و متخلص به «حیرت» بود که در سال 1294 هـ.ق در سنندج به دنیا آمد. او از شاعران ادب کلاسیک کردستان است که در سن 47 سالگى در سال 1341 هـ.ق در سنندج فوت کرده  است. وى اشعار خود را به زبان هاى فارسى و عربى سروده است. قصیده زیر یکى از اشعار این شاعر نامى در وصف امام حسین(ع) است:
اى مظهر جمال حق، اى حضرت حسین
اى نقد عشق خاک تو بر کائنات دین
اى آن که بارگاه تو چون همّت رسول
برتر ز وهم بى خرد و بعد مشرقین
بى داغ ماتم تو بود نقد قلب، قلب
چون بى قبول خسرو صاحبقران، حسین
در ماتم تو آیه قرآن چو نظم من
بر خویش جامه هاى سیه کرده فرض عین
(صفى زاده، ص 226)
8- پروانه بیابانى
وى یکى از شاعران هرمزگان و متولد 1305 هـ.ش در بندرعباس است که بیشتر مردم شهرش ایشان را به خاطر شعر عاشورایى «دل مى تپد براى  حسین» مى شناسند. تا کنون دو مجموعه از ایشان به چاپ رسیده است به نام هاى «قفس خاطره ها» و «در گلستان محبت زخم نیش و خار نیست» ابیاتى از سوگ سروده و یک رباعى او:
محرم آمد و دل مى تپد براى حسین(ع)
شعار بزم سخن، نام دلگشاى حسین(ع)
عروج پاک حسین است افتخار زمان
و جادوانه ترین عشق با نداى حسین
نماز عشق چه شیرین و باشکوه بود
اگرچه غرق به خون است دست هاى حسین
مرام راه حسین است درس مکتب ما
به عاشقان وفادار بر ولاى حسین
درود بر همه شاهدان و جان بازان
على الخصوص بر سقاى با وفاى حسین
بهانه شمع بود صادقانه پروانه
کند به شیوه عشاق جان فداى حسین
یک رباعى از وى:
حسین سرچشمه مهر و وفا بود
و نور دیدگان مصطفى بود
و آن گنجینه شهر مدینه
نصیب خاک پاک کربلا بود
(هفته نامه صبح ساحل، ص 1)
9- سیدنهضت حسینى نژاد
در سال 1303 هـ.ش در دهستان میان رود شهرستان رضوان شهر استان گیلان چشم به جهان گشود. پس از تحصیل در دانشگاه، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و پس از سى و چند سال خدمت در مشاغل گوناگون دولتى، بازنشست شد. حسینى کتابى به نام «طالش نامه» نوشته است که موضوع آن، تاریخ و مشاهیر طالش است. علاوه بر این، اشعارى در موضوعات گوناگون ازجمله مدح و ستایش ائمه اطهار(ع) سروده که هنوز چاپ نشده است. (حسینى نژاد، ص 30) اینک سروده وى درباره امام حسین(ع):
ره به سوى کربلا دارد حسین(ع)
لشگر از خیف و منى دارد حسین
شهریار پاسدار دین حق
عزم کوى نینوا دارد حسین
شاهباز شاهد بزم بلا
کاروانى پربلا دارد حسین
سرفرازان مى رود تا سر دهد
هر دو عالم خون بها دارد حسین
یادگار پاک نسل فاطمه(س)
عصمتى از مرتضى دارد حسین
آیت لطف خداوند کریم
رایتى از مجتبى دارد حسین
قامت عباس او از پا فتاد
لعنتى بر اشقیا دارد حسین
تولا و دوستى خود را نسبت به امامان(ع) و تبرى و بیزارى از دشمنان اهل بیت را در ادامه شعر ابراز کرده است :
زینب و زین العبادش را سلام
همرهانى خوش لقا دارد حسین
بر حسین و آل او دارم درود
خلعتى زیبا ردا دارد حسین
بر یزید و پیروانش ننگ باد
نفرتى از ناروا دارد حسین
دست من بر دامن آل على
نهضتى تا ماسوى دارد حسین
10- سیدمحمود گلشنى
سیدمحمود گلشنى متخلص به «گلشن کردستانى» در 1309 هـ. ش در شهرستان سنندج درخانواده اى مذهبى به دنیا آمد. وى براى ادامه تحصیل به شهرهاى همدان، شیراز و تهران مسافرت کرد و در سال 1333 هـ. ش به محافل و مجامع ادبى تهران راه یافت و با شاعرانى چون روانشاد مهرداد اوستا و مشفق کاشانى آشنا شد. کردستانى دردهم دى ماه 1371 دارفانى را وداع گفت. از این شاعر گران قدر، مجموعه اشعارى به نام «تُندر» به یادگار مانده است.
به اشک سرخ پرور مرتضى بین
به جسم خسته خون خدا بین
به جان ها زخم بى مرهم نشسته
غریبان را به درد بى دوا بین
زخود بیگانه شو در قُلزم درد
به موج خون، جمال آشنا بین
به بام آسمان برحال فرزند
پریشان، مصطفى ومرتضى بین
سر زینب به دامان پیمبر
به تیغ کافران از تن جدا بین
اگر هنگامه محشرندیدى
همان هنگامه را در کربلا بین
(اورامى، ص 330)
11- قربان قلى قَرجه
وى متولد 1344در روستاى بصیرآباد بندرترکمن است. در حال حاضر امام جماعت مسجد بلال روستاى خواجه نَفَس گمیشان تپه است. وى اشعارى به زبان فارسى و ترکمنى در مدح و منقبت حضرت امام حسین(ع) و امام رضا(ع) سروده است. چند بیت از سروده وى در مدح و ستایش حضرت اباعبدالله حسین(ع):
گنج کان مصطفایى یا حسین بن على
نور چشم مصطفایى یا حسین بن على
منبع ایمان و فضل و هم کلید ممکنات
معدن لطف خدایى یا حسین بن على
منجى دین حبیبى، آفتاب دو جهان
فیض نور اولیایى یا حسین بن على
میوه باغ محمد(ص) هم گلستان نبى
دُرّ تاج اتقیایى یا حسین بن على
امر معروف حقیقت، سنت و فرض شریع
حل هر مشکل گشایى یا حسین بن على
افتخار اهل بیتى، چشم و فخر فاطمه
گوهر خیر النسایى یا حسین بن على
تو همان مظلوم و هم معصوم صحراى بلا
خون حق در کربلایى یا حسین بن على
چون قبول کبریایى سرورى بر این سرا
سرفراز آن سرایى یا حسین بن على
تشنه آب فراتى، چشمه آب حیات
تاجدار قل کفایى یا حسین بن على
تو در رد و قبولى بر دعاى مؤمنان
چون امام و پیشوایى یا حسین بن على
تو گواهم باش به مدحم  اى شهید کربلا
ناجى فرداى مایى یا حسین بن على
بیت زیر نیز از اوست:
اى دوست یقین دان و یقین دان و یقین دان
فردا که شود شافع ما دست حسین است
12- عبدالغفور عظیمى
وى در 1338 در شهرستان درمیان، از شهرهاى خراسان جنوبى چشم به جهان گشود؛ و مدت سى سال تدریس کرد تا سرانجام در سال  1386 بازنشست شد. «ارغنون عشق» اولین دفتر شعر اوست که به چاپ رسیده است. وى  در اشعار خود علاوه بر درون مایه های گوناگون به مدح پیامبر و حضرت فاطمه(س) و ائمه اطهار(ع) نیز پرداخته است. وى دو سروده درباره کربلا و عاشورا دارد که ما از هر  کدام چند بیتى را مى آوریم :
عاشقان صحنه دشت بلا را عشق کشت
شاه مظلوم شهیدکربلا را عشق کشت
نور چشم حضرت زهراى اطهر فاطمه
پاره جان على شیر خدا را عشق کشت
سرور و سردار و سالار جوانان بهشت
در ره دین نبى، آل عبا را عشق کشت
ماه لشکر حضرت عباس و یاران امام
آن شهیدان به شمشیر جفا را عشق کشت
***
وقتى که از دین نبى آداب مى رفت
امت به لالایى ظالم خواب مى رفت
خورشید عاشورا به گوش طبل خون زد
زیرا زکف اسلام پاک و ناب مى رفت
خورشید مى رفت از براى دُرفشانى
خفاش شب بر شادى ارباب مى رفت...
آیا شنیدى برتن گل تازیانه
آن هم به دست مردم ناباب مى رفت
نامحرمان بر خیمه ها آتش فکندند
در کربلا از اشک و خون سیلاب مى رفت
13- محمدعظیم عظیمى
در خردادماه 1327 در روستاى درمیان بیرجند متولد شد. در رشته «فقه و مبانى حقوق اسلامى» دانشکده الهیات دانشگاه تهران تحصیل کرد. از سال 1359 در بیرجند علاوه بر تدریس، در مجامع ادبى و جلسات شعر شرکت فعال داشت. و اشعار زیادى در قالب هاى مختلف با موضوعات گوناگون به ویژه مدح و ستایش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سرود. دیوان شعرى از وى به نام «دیوان عظیمى» به چاپ  رسیده است . ابیاتى از سروده وى درباره کربلا و عاشورا:
بر شاهد کربلا بگریید
با نوحه و با نوا بگریید
بر سینه و سر زنید از غم
پُرشیون و پُرصدا بگریید
بر سرور شاهدان عالم
چون صاحب هر عزا بگریید
محراب حضور آشنایى است
در محضر کبریا بگریید
در سوگ حسین و جمله یاران
خالق چو دهد جزا بگریید
(عظیمى، ص 43)
14- محمدرضا سروش
در سال 1350 در شهر بیرجند متولد شد و در رشته باستان شناسى تحصیل کرد. وى در سروده هایش، ارادت خود را به اهل بیت پیامبر(ص) بیان کرده است. وى اندیشه و عواطف خود را درباره امام حسین(ع) و کربلا این گونه بیان کرده است:
حسین احیاگر دین خدا بود
که خون قدسى اش سرّ بقا شد
حسین بر دین احمد پاسبان است
سرود عاشقى از او روان شد
حسین و صبر ایوب در دل او
میان قلب عاشق منزل او
حسین خود شرح و تفسیر بلا شد
که خون پاکش عطر کربلا شد
(برفى، ص 352)
***
کربلا یک قطعه از ایمان ماست
کربلا جولانگه وجدان ماست
کربلا ده شب ز شب هاى خدا
کربلا اشک دو چشم مبتلا
کربلا رسوا کند بدکار را
کربلا رعنا کند دلدار را
(برفى، ص 353)
یادداشت : سروده هایى که منابع آن ها قید نشده است. از اشعارارسالى شاعران به نگارنده مقاله است.
مراجع
منابع :
الف: کتاب ها
- اصفهانى، ابوالفرج، (1364) الاغانى، ترجمه محمدحسین مشایخ فریدنى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى،
- اقبال لاهورى، محمد، (1377) اشعار فارسی اقبال، محمود علمى، انتشارات جاویدان، چاپ سوم
- اورامى، شاهرخ، (1392) مهر رضوی(ع) و ادبای کرد، مشهد، بنیاد بین المللی فرهنگى- هنرى امام رضا(ع)
- برفى، محمد، (1388) سیماى حسنین از منظر اهل بیت، نشر مؤلف،
- جام، شیخ احمد، (1377) دیوان احمد جام، تصحیح احمد کرمى، انتشارات ما،
- جامى، عبدالرحمان، (1389) دیوان جامى، تصحیح دکتر محمد روشن، انتشارات نگاه
- حسینى حسامى، سیداحمد، (1369) دیوان گنجینه حقیقت، به کوشش، سیدمحمود حسینى نسب، سترگ،
- حسینى نژاد، سیدنهضت، (1389) تالش نامه، رشت، نشر بلور،
- خالصى قادرى، عبدالرحمان، (1373) جذبه عشق، نشر محمود محمدى طالبانى، چاپ چهارم، سنندج
- خیریه، بهروز، (1389) اهل بیت پیامبر در شعر شاعران کرد، قم، کتاب فردا،
- درویشى، هادى، (1379) تولاى على(ع) در ادب و فرهنگ شعرا و عرفای کرد اهل سنت، سنندج، ستاد سال امیرالمؤمنین امام على(ع) استان کردستان،
- ریاحى، محمدامین، (1367) زندگى، اندیشه و شعر کسایى، توس
- سنندجى میرزا عبدالله، (1344) حدیقه امان اللهى، تصحیح و تحشیه دکتر خیامپور، تبریز،
- شافعى، محمدبن ادریس، (1988م) دیوان اشعار، بیروت، دارالفکر
- صدوق، ابن بابویه (1417ق) الامالى، قم، مؤسسه بعثت،
- صفا، ذبیح الله، (1371) تاریخ ادبیات در ایران، فردوسى، چاپ یازدهم،
- صفى زاده، فاروق، (1388) امامان شیعه به روایت اهل سنت، مدحت،
- صفى زاده صدیق، (1366) پارسى گویان کرد، عطایى
- طالبانى، رضا، (1946م) دیوان شیخ رضا طالبانى، بغداد، معارف،
- عظیمى، محمدعظیم، (1390) دیوان اشعار، به کوشش فاطمه بیدختى و محمود رفیعى، هیرمند
- فاضل، على، (1373) شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ احمد جام، توس
- مولوى، جلال الدین محمد، (1385) مثنوى معنوى، به کوشش پرویز عباسى داکانى، انتشارات الهام،
- مولوى، جلال الدین محمد، (1363) دیوان شمس، تصحیح بدیع الزمان فروزانفر، امیرکبیر، چاپ سوم
ب. مقالات
- شیخ احمدى، سیداسعد، (1375) «محبت اهل رسول وشاعران کرد»، فصلنامه مشکوه، ش 50،
- میرآقایى، سیدهادى، (1394) «امام رضا(ع) در اشعار سیداى نسفى» حبل المتین، ش 10
- یزدان پرست، حمید (1390) «شمیم علوى در گلستان سعدى» اطلاعات حکمت و معرفت، ش 68
- نامشخص، (1394) بانوى شاعر نود ساله هرمزگانى، صبح ساحل، 1
نویسنده:
سیدهادى میرآقایى: نویسنده و مدرس زبان و ادبیات فارسى
فصلنامه حبل المتین شماره 12

منبع: فارس

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر