c_300_250_16777215_10_images_0000000----.jpg

 

 

ترکمن سسی- مقاله زیر به تکفیر و نظرات برخی از بزرگان دینی اسلام درباره آن می پردازد.

 

 

این مطلب قسمتی از مقاله اعتدال و میانه روی است،قسمتی که به تکفیر اختصاص دارد و توسط نویسنده و دوست گرامی ما میکائیل محمدی،برای سایت ترکمن سسی جهت انتشار ارسال شده است.

 

*اجتناب از تکفیر و تفسیق

 

سزاوار است انسان مسلمان از تکفیر و تفسیق شخصی که شهادتین را بر زبان آورده و کفر صریحی از او صادر نشده است اجتناب کند،زیرا تکفیر یک شخص،به معنای این است که از دایره‌ی اسلام خارج شده است و احکام خاص و سنگینی بر آن مترتب می‌شود.

هر شخص که شهادتین را بر زبان می‌آورد و اسلام خود را اعلان می‌کند،مادامی که کفر صریح بر زبان نیاورد،قطعیّات دین را انکار نکند،و خدا و پیامبر را دشنام ندهد،مسلمان است و کسی حق ندارد او را تکفیر کند.در عقیده‌ی طحاویه آمده است:«و لانکفِّر احداً مِنْ اَهلِ القبلةِ بذَنْبٍ مَالَمْ یَسْتَحِلَّه.»«احدی از اهل قبله را به خاطر گناه تکفیر نمی‌کنیم،مادامی که آن را حلال نداند.»

 

علامه ابی‌العز در شرح این جمله می‌گوید:«بدان که باب تکفیر و عدم تکفیر،بابی است که فتنه در آن بسیار بوده است و آرای متفاوتی در این باره بیان شده است.در این امر،برخی دچار افراط و برخی دچار تفریط شده‌اند و برخی نیز وسط را اختیار کرده‌اند.وانگهی اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد که یک شخص اگر واجبات یا محرمات ظاهر و متواتر را انکار کند،توبه بر او عرضه می‌شود.برخی چون خوارج،افراط کردند و هر مسلمانی را که مرتکب گناه یا گناه کبیره‌ای می‌شد،او را تکفیر می‌کردند و برخی دیگر چون مرجئه دچار تفریط شدند و گفتند:شخص با انجام هیچ عملی کافر نمی‌شود و گناه،ضرری بر ایمان شخص ندارد.

گروه‌هایی از اهل کلام،فقه و حدیث در اعمال به این تکفیر قایل نیستند،اما در اعتقادات بدعی به آن معتقدند،هر چند که صاحب آن،تأویل کرده باشد.آنان می‌گویند:هر کس فلان قول را بگوید،کافر است،فرقی نمی‌کند مجتهد باشد یا نباشد.یا می‌گویند:هر مبتدعی،کافر است.این در حالی است که نصوص متواتر،دلالت بر این دارد که شخص اگر ذره‌ای در وجود او ایمان باشد،از آتش جهنم خارج می‌شود.این گفتار آنان،از جنس گفتار خوارج و معتزله است... از بزرگ‌ترین انواع ظلم این است که بگوییم خداوند،فلان شخص را نمی‌آمرزد و به او رحم نمی‌کند و برای همیشه در جهنم خواهد بود.در سنن ابوداود آمده است که  ابوهریره می‌گوید:از رسول خدا شنیدم که در میان بنی‌اسراییل دو دوست وجود داشت،که یکی پیوسته گناه می‌کرد و آن دیگری مشغول عبادت بود.به دوستش می‌گفت از گناه دست بکش.این چنین روزی او را در حال انجام گناه دید و گفت:دست بردار.

 

دوستش به او گفت: مرا رها کن. آیا تو نگهبان من هستی؟ دوستش گفت:به خدا سوگند، خداوند، هرگز تو را نمی‌بخشد (یا هرگز تو را وارد بهشت نمی‌کند). با گذر زمان هر دو از دنیا رفتند و نزد پروردگار حاضر شدند.خداوند به عابد گفت:آیا تو از نیت من آگاهی داشتی؟ آیا قدرت من،در دست تو بود؟ خداوند به شخص گناه‌کار گفت: برو و با رحمت من داخل بهشت شو و به آن دیگری گفت:او را وارد جهنم کنید.

 

ابوهریره می‌گوید:به خدا قسم جمله‌ای را بر زبان آورد که دنیا و آخرتش را بر باد داد.(سنن ابوداود،حدیث ٤٩٠١)

 

 از طرفی شخص معین،ممکن است مجتهدی باشد که اجتهادش خطا بوده اما خداوند او را بخشیده باشد؛یا شاید ایمان قوی و اعمال نیکویی داشته باشد که رحمت خداوند را به خود جلب کند.همان‌گونه که خداوند شخص کافری را که به‌خاطر ترس از رویارویی خداوند گفت:پس از مرگ،مرا بسوزانید و به خاکستر تبدیل کنید و در برابر وزش باد قرار دهید تا خداوند نتواند آن‌ها را گرد هم آورد،بخشید و وارد بهشت کرد. از عیب‌های اهل بدعت این است که یکدیگر را تکفیر می‌کنند و از جمله صفات پسندیده‌ی اهل علم این است که آنان،گفتار و اقوال دیگران را به خطا و اشتباه بودن نسبت می‌دهند اما تکفیر نمی‌کنند.»(ابی‌العز حنفی، شرح عقیده‌ی طحاویه، ج١، صص٢٩٦-٣٠٠)

 

بنابراین راه وسط و میانه در باب تکفیر و تفسیق،مقتضی احتیاط مضاعف در این مسأله است.با کمی تأمل می‌توان به این نتیجه رسید که در این باب،معمولاً،انحراف در قالب افراط ظهور کرده است و قضایای معاصر جهان اسلام و ظهور گروه‌های افراطی نیز مؤید این مسأله است و این مستلزم آن است که علما و دعوت‌گران،پیوسته مسلمانان را متوجه این امر کنند و عواقب ناخوشایند گرفتار شدن در ورطه‌ی تکفیر را بیان کنند،تا افراد یا گروه‌هایی در گردابِ تکفیرِ عامه یا علمای مسلمان گرفتار نیایند و دنیا و آخرت خود را در معرض خطر و تباهی قرار ندهند.از جمله مسائلی که قابل ذکر است این است که لفظ کفر در برخی نصوص،برای کفر اصغر و یا به عبارت برخی از علما برای برخی گناهان کبیره استفاده شده است که باعث خروج از دایره‌ی اسلام نمی‌شود.از جمله پدیده‌های منکر و شنیعی که برخی به آن گرفتار می‌آیند،تکفیر علمای مسلمان است.این در حالی است که این مسأله،بسیار خطرناک‌تر است و عواقب ناخرسندتری به همراه دارد.ابن‌تیمیه می‌گوید:«دفع تکفیر از علمای مسلمان هر چند دچار خطا شده باشند،از بایسته‌ترین اغراض شرعی است.» هم‌چنین ابن تیمیه می‌گوید:«مسلط کردن جاهلان بر تکفیر علمای مسلمان،از بزرگ‌ترین منکرات است.اهل‌سنت اتفاق دارند که تکفیر علمای مسلمان،به خاطر اشتباهات آنان،جایز نیست،بلکه هر شخص،غیر از رسول خدا(ص) ممکن است برخی از سخنان او پذیرفته شود و برخی دیگر رد شود. هر شخص که بخشی از سخنان او به خاطر اشتباهی که مرتکب شده است،رد شود،دلیل بر تکفیر و یا تفسیق و یا حتی نسبت دادن گناه به او نیست،زیرا خداوند متعال در ضمن دعای مؤمنان می‌گوید:«رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا»[بقره/٢٨٦] «پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را [بدان] مگیر و [مورد مؤاخذه و پرس‌وجو قرار مده].» و در حدیث صحیح آمده است که خداوند فرمود که دعایشان را اجابت کردم.» (ابن‌تیمیه، الفتاوی الکبری، ج٣، صص٤٧٥-٤٧٦)

 

و در جایی دیگر می‌گوید:«وقتی که خوارج با وجود دستور خداوند و رسول او مبنی بر جنگ با آنان، تکفیر نشده‌اند، چگونه می‌توان طوایفی را که در بعضی از مسایل دچار اشتباه شده‌اند تکفیر نمود؟در حالی که افراد عالم‌تر از آنان نیز،در این مسأله دچار اشتباه شده‌اند.برای هیچ یک از این طوایف و گروه‌ها جایز نیست که یکدیگر را تکفیر کنند و جان و مال یکدیگر را مباح بدانند،هر چند که بدعت یقینی در میان آنان باشد.»(ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ج٣، صص٢٨٢-٢٨٣)

 

دیدگاه‌ها  

+2 #1 آچیک 1396-04-04 07:14
درعجبم کسانیکه جناب ابن تیمیه را باعنوان شیخ‌الاسلامی. یاد می‌کنند چطور تخم اختلاف را با تهمت ناروای شرک وغیره به مسلمین نمازگزار وذاکر روا میدارند وخون بی گناهان را میریزند.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر