c_300_250_16777215_10_images_68490.jpg

ترکمن سسی- مرحوم نور محمد آخوند معروف به نورجك آخوند به ظاهر شخصى اخمو و كم حرف به نظر مى رسيد ولى در سينه خود قلبى از طلا را ذخيره داشت مال و منال چندانى نداشت ولى به همه مى خواست كمك كند.


 تابستان ، با تمامى سختى و گرمايش تمام شد . براى دريافت دستمزدم پيش حاجى پورك صاحب كار رفتم پسرش مرحوم مهندس احمد جرجانى تصادفاً با من همكلاس هم بود ناظر تسويه حساب پدرشان با من بود پدرش نگاهى به او انداخت و گفت :
اين پول ها حق تو است ، موتوربانى هم كارى داره كه ما مجبورم باين ( اشاره بمن ) پول بدهيم.
كارى داشت يا نداشت پول مفت بوديا حق كس ديگرى را مى خوردم با اطمينان خاطر دستمزدم را دريافت كردم كه حداقل مخارج شهريه نامنويسى و خريد كيف و قلم و دفتر و كتاب مى شد فراهم شده بود .ولى با اين مبلغ نمى شد اتاق يا مكانى را در شهر اجاره كرد . سابق بر اين نوشتم كه حجره حوزه علميه نورمحمد آخوند طلابى كه به علت عدم استقبال خانواده هاى اهل سنت از تحصيل فرزندانشان در حوزه هاى عملميه اهل سنت در ان ايام خالى مانده بود آنها را در اختيار دانش آموزان بى بضاعت روستائى در قبال فقط خواندن نماز پنجگانه با جماعت قرار مى دادند .بابام با آخوند طلابى آشنائى داشت و آن قرآنى كه به من هديه داده بود را هم از آخوند طلابى ابتياع ( هديه ) گرفته بود . حجره حوزه در رديف شمالى و جنوبى قرارگرفته و وسط آنرا ميدانى به وسعت يك ميدان فوتبال قرار داشت كيفيت و موقعيت حجره هاى شمالى آن بهتر از جنوبى بود ولى تمامى آنها توسط بچه اطراف كلاله ، بيشتر از طايفه گوكلانگ اشغال شده بود . آخوند طلابى به شرط اينكه دررعايت تكاليف شرعى مرتب باشم راضى شد يك حجره هم از ضلع جنوبى به من بدهند .
مرحوم نور محمدآخوند معروف به نورجك آخوند به ظاهر شخصى اخمو و كم حرف به نظر مى رسيد ولى در سينه خود قلبى از طلا را ذخيره داشت مال و منال چندانى نداشت ولى به همه مى خواست كمك كند. به ظواهر زياد اهميتى نمى داد تقوا را پرهيز از محرمات يا حتى مكروهات معنى مى كرد در فكر و انديشه مال و مقام نبود درب مسجد و حوزه او هميشه بر خلاف حوزه علميه ديگر شهر گنبد كه به علت ترس از دزد در غير مواقع نماز بسته بود شبانه - روز باز بود مسجد او گالرى نبود موزه فرش نبود مسجد او مكان عبادت و پناهگاه بى پناهان بود مسافرى ، در راه مانده اى ، بينوائى ، پدر فرارى از دست فرزندان نامرد هم به همينجا پناهنده مى شدند .بر خلاف عرف و آداب تركمنان ، جوانان بين خودوعلماى دين ( آخوند ) فاصله باصطلاح تبجيل علما يا حرمت علما را رعايت مى كردند من استثناً باآن مرحوم روابط حسنه اى پيدا كرده بودم حتى كتاب نحو ( عوامل جرجانى ) را نزد ايشان تلميذ بودم .
بااين وصف شديداً معتقد به احكام اوليه فقه مذهب ابوحنيفه بود و بعضى اوقات در اين مورد اختلاف شديدى با ديگر همسلك هاى خود پيدا مى كرد يكى ديگر از عقايد عجيب او پول دولت را حرام مى دانست كه پسرش بعد ها ، حداقل توجها به اصل الضرورات تبيح المحضورات باو قبولاند كه باكارمند شدن فرزندانش راضى شود
به هر صورت او ثروتمند نبود ولى از هر ثروتمندى خيرتر بود يعنى خيربودن ارتباطى به ثروت ندارد غير ثروت مند هم مى تواند خير باشد .
خدا بيامرزدش .
بخشی از " نفس كشيدن به سبك تركمن صحرا " به قلم عبدالغفار جمالزاده

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر