c_300_250_16777215_10_images_69500.jpg

ترکمن سسی- توی محمد ایازی شاعر جوان و متعهد ترکمن متخلص به "غریب" در ‌گفت‌وگویی از نقش شعر در زندگی مردم، رسالت شاعران به ویژه در رویدادهای مهم جامعه و اهمیت مردمی بودن شاعر سخن می گوید.


بیایید در این گفتگو با افکار و اندیشه های این شاعر خوش ذوق و آتیه دار گنبدی آشنا شویم.


لطفا با معرفی مختصر خودتان بفرمایید چگونه وارد عرصه شعر و ادب شدید؟ آیا کار ادبی شما فقط در مقوله شعر است یا در مقوله های دیگر هم دستی دارید؟
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما دوست عزیز، جناب دانشمند و همکاران محترم شما در پایگاه خبری ترکمن سسی و سلامی ویژه به مردم فهیم و دوست داشتنی ام، اینجانب توی محمد ایازی هستم که با تخلص ادبی "غریب" از سال 1375 پای به عرصه شعر و ادب گذاشتم.


شروع کار ادبی ام با شعر فارسی بود. در ادامه سرودن به زبان مادری بیشترین دغدغه خاطرم بود چرا که زبان یکی از مهمترین شاخصه های هویتی یک انسان و در نگاه کلان تر مهمترین شاخصه هویتی یک ملت محسوب می شود.


در سپیده دم 23 فروردین 1353 در خانواده ای از طبقه زحمتکش جامعه پای به عرصه گیتی نهادم.
محله ای محروم که از هر خانه اش صدای دار قالی دخترکان ماهرویی بر پا بود دخترانی که در هر تار و پود قالی شان رنجی نهفته بود تا گنجی فراهم آورند به آنها که برابر نه برابرتر از ما هستند! و شبها صدای لاله خوانی ان دخترکان که زمزمه یکروز مشقتبار را ترنم می کردند و نگاهی به آینده ی غبار آلوده داشتند، "گذشت امروز فردا را چه باید کرد؟"


تمام این مسائل باعث شد تا از درد جامعه و بی عدالتی موجود با شعرهایم شکوه نموده در خاتمه روزنه امید را در دلها زنده دارم.
لازم به ذکر است که 3 فرزند دختر دارم که 2 دخترم ایلناز جان و آی نازجان با اینکه سن کمی دارند اما به راحتی زبان مادری خود را میتوانند بنویسند و بخوانند و در مراسمهای مختلف از جمله بزرگداشت مختومقلی فراغی نقش فعالی دارند که تشویق و تحسین مردم شریف منطقه و مسئولان را هم در پی داشته است.
خود این مسئله میتواند باعث تشویق هم سن و سالانشان برای آموختن و تکلم زبان مادریشان شود.
که البته اینگونه هم شده است و گاها دیده ام که برای هم سالانشان شعر میخوانند اینجانب از این بابت بسی خرسندم که فرزندانم تاثیری شگرف در بین هم سالان خود داشته اند مردمان نیک نفس محله ما فرزندانم را با عنوان تورکمن قیز میشناسند و صدا می کنند که باعث سرفرازی اینجانب است.


چند صباحی هم هست که ورودی به عرصه داستان کوتاه داشتم و در این ژانر ادبی هم چند کار ارائه دادم 2 داستان کوتاه به زبان تورکمنی و 4 داستان کوتاه به زبان فارسی.
امیدوارم با دانش اندوزی و کسب تجربه بیشتر در این عرصه هم پله های ترقی را طی نمایم و البته با شناختی که از روحیات خودم دارم که کوشش و خستگی ناپذیری در رسیدن به هدفی والاست باور دارم موفق خواهم شد که در این بین تشویق شما مخاطبان فهیم هم نقش بارزی ایفا می کند.

آقای ایازی《غریب》تخلص ادبی زیبایی است. لطفا بفرمایید چه شد این تخلص را انتخاب نمودید؟
اینجانب خود و شعرم را همیشه برای بیان دردها و ارمانهای مردم رنجدیده سرزمینم گذاشتم البته وقتی حرف از مردم می زنم جغرافیای خاصی مد نظرم نیست در عصری که جهان بسان دهکده ایست شعر خود را مختص به یک جغرافیای خاص سرودن به نظرم صحیح نیست.شعر باید جهانشمول باشد و مشمول گذر زمان نشود ، شاعر باید نیاز جامعه اش را بشناسد ، چه بسیار سروده هایی که قبل از سراینده اش رو به ممات نهاده اند!
دوست داشتم شعر و افکارم فریاد در گلو خفته ی دردمندان عالم را بسان خورشیدی که سپیده دمان از ستیغ کوه سر برون می آورد فریاد کند و خواب صاحبان زر و زور را آشفته دارد،
از همین رو تخلص ادبی خود را به جهت همدردی با بینوایان《غریب》برگزیدم، البته بی پرده می گویم خود نیز از طبقه زحمتکش کارگرهستم و به کارگر بودنم افتخار می کنم.

به نظر شما، شعر چه نقش و ارزشی در زندگی مردم دارد؟
شعر و دنیای شعر دنیای پاکیها و زیباییهاست.
می تواند در تلطیف عواطف و احساسات جامعه به نوبه خود نقش بارزی را ایفا نماید، لیکن این مهم در صورتیست که سطح مطالعه در جامعه مطلوب باشد.
در احوال کنونی که با بحران مخاطب روبرو هستیم و دغدغه های عدیده ای برای آحاد جامعه اولویت اول را شکل می دهند به نظرم شعر شاعر ، کارکرد اصلی خود را از دست می دهد و تنها طیفی از جامعه و علاقمندان محدود به خود را شامل می شود .

بنابراین انتظار این که شعر شاعر در بازه زمانی کنونی بتواند منجر به کنشی عمومی شود انتظار بیهوده ایست!


نقش و رسالت شاعر در جامعه را در چه می دانید؟
خداوند در کلام الله مجید به قلم سوگند می خورد.
عزیزانی که به وادی ادبیات ورود می کنند شایسته است تعهد خود را نسبت به قلم ، تهعد خود را نسبت به انسانیت آدمها و جوامع بشری ادا نمایند. پر واضح است که دید جامعه نسبت به قلم بدستان عزیز دیدی از روی احترام است. بنابراین به نظرم باید ابتدا شایستگی کسب آن احترام را داشته باشیم رفتارمان و اشعارمان در تعارض با یکدیگر اگر باشد بازخورد منفی در جامعه پیدا خواهد کرد. آگاهم که مردم در غالب اوقات داوران عادلی هستند و کسی را که نقش بازی می کند را با کسیکه شبیه افکار و اشعارش است را به نیکی باز می شناسند.


بنابراین اگر که تعهد همراه با قلم باشد تردیدی نیست که آگاهی بخشیدن به جامعه رسالت یک شاعر است، همانطور که میدانید سطح سواد عمومی جامعه رشد خوبی داشته اما باید دانست آگاه بودن درجه ای بالاتر از با سوادیست به نظرم باید قدمی فراتر نهاد تا جامعه ای داشته باشیم که قدرت تجزیه تحلیل مسائل را داشته باشد، جامعه ای آگاه که رسالت شاعر در معنی بخشیدن به این مهم خلاصه می شود.


شاعران ترکمن در رویدادهای مهم اجتماعی چگونه در کنار مردم نقش آفرین بوده اند؟ به عبارت دیگر چگونه رسالت خود را ایفا کرده اند؟
شاعران تورکمنصحرا عشق خود را به آب و خاک وطن خود به انحای مختلف نشان داده اند.
گمان نمیکنم شاعری باشد که در مورد وطن شعری نسروده باشد مگر میشود شاعر نسبت به مام میهن خود که به نوعی هویت تورکمن ایرانی خود را از آن میگیرد بی تفاوت باشد


در 8 سال جنگ تحمیلی شاعران کارکرد مثبت خود را با ثبت وقایع شعری نشان دادند شعر *ظالیم آمریکا* از جمله این شعرهاست که سروده شاعر فرزانه جناب ستار سوقی میباشد لازم به ذکر هستش که 3 دایی عزیز اینجانب هم در راه پاسداری از اب و خاک میهنمان شهد شهادت نوشیدند اینجانب هم متعهدانه اشعاری چند برای شهدا ،جانبازان و مفقودین همیشه زنده میهنم سروده ام

شاعر در ارتباط مستمر با جامعه است با شادیهایش شادی میکند و با رنجهایش درد می کشد.
نمیتواند نسبت به پیرامون خود بی تفاوت باشد کما اینکه در واقعه منا هم اینجانب 3 عزیز خود را از دست دادم《 خواهر مهربانم و 2 داماد گرامی》 و 3 روز بعد از این واقعه تلخ هم مادر نازنینم را که تاب هجر فرزند نداشت بسوی کوی یار پرواز کرد این واقعه بر این دل شاعرپیشه سخت آمد و البته تمام آحاد جامعه متاثر از این واقعه بودند و شاعرانی هم تعهد خود را با ثبت اشعاری چند نسبت به جامعه خود نشان دادند
که لازم است در اینجا از همدردی تمامی این عزیزان تشکر ویژه داشته باشم.
در ان لحظات غمبار با مهربانیهای خود تحمل این درد جانکاه را بر این دل شاعر پیشه ممکن نمودند.

به عنوان یک شاعر تا چه اندازه با مردم در ارتباط هستید؟به عبارتی تا چه اندازه خود را در بین مردم احساس می کنید؟
خداوند را شاکرم که نگاه مردم نگاهی توام با مهربانیست بدون اغراق می گویم برگزاری تمامی مراسم جشن و عروسی محله بر عهده 3 شخصیت فرهنگی استوار است. اول، دوست شاعر و نوازنده ام جناب چندری، دوم، دوست ارجمندم نوازنده نی جناب دیانی و اینجانب که خدمتگزار مردم نجیبمان هستیم بدون هیچ چشمداشت مالی.


از همین رو از کوچک و بزرگ احترام خاصی قائلند و جوانان همیشه تقاضای یک شعر خاص را میکنند(شعر بو پرده تازه باشلادی)که بین اهل محل به شعر یاریم پوک مشهور است و البته این مایه سرافرازیست که شعری سروده ام که در قلب و حافظه مردمم جای باز کرده مشتاق شنیدنش هستند.


البته جدای از این مساله انجمن میراث همیشه در برگزاری مراسمهای عروسی شهروندان در اقصی نقاط تورکمنصحرا بدون هیچ چشم داشت مالی تنها با عشق به این آب و خاک و تنها به عشق مردممان برای اینکه بذر شادی را در دلها بکاریم و هم اینکه مهمتر از همه مردم را با شعر و ادبیات تورکمن بیشتر مانوس نماییم تمامی دوستان هنرمندم در این راه از جان مایه گذاشته و می گذاریم.


جا دارد در اینجا از تک تک عزیزان و دوستان هنرمندم بپاس نیک اندیشی شان تشکر و قدردانی بکنم، البته برای همه ما بزرگترین دست آورد نگاه توام با مهربانی مردممان است که بهتر از هر چیزی ما را به تداوم راه ادبیمان دلگرم می دارد.

به نظر شما یک شاعر کامل چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
به نظرم یک شاعر تنها با سرودن شاعر نمی شود، شاعر شدن قدم در راه کمال نهادن است و مراتب انسانی را طی نمودن.
کلمات ابزار دست شاعرند. قلبی که کلمات ناب و زیبا از آن تراوش می کند چون چشمه زلال بایدش سرچشمه اگر که گل آلود باشد. رسیدن به زلالی جویبارها بسی مشکل است سرودن آسان است اما شاعرانه زیستن کار هر کسی نیست.

باید شبیه شعرهایت باشی و بدون اینکه نقش بازی کنی عشق ورزی به هم نوع را در سرلوحه اعمالت قرار دهی. اینجانب در این راه همیشه سخن گهرباری از شیخ ابوالحسن خرقانی را برای خویش حجت قرار داده ام که می فرماید:《هر که در این سرای آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه هر آنکه در نزد خدای بجان ارزد البته در خوان بوالحسن به نان ارزد》خداوند آنقدر به انسان ارزش گذاشته که از روح خود بر آدمی دمیده است، من نوعی که باشم که بخواهم به شخصی ترین مسائل مردم ورود کنم هروقت مردم شما را جدای از سرودن باور داشتند و شاعر صدا کردند می توان امیدوار بود که راهی که در پیش گرفته ای راه درستی است.

اقای ایازی در زندگی و حیات ادبی شما آیا اشخاصی بودند که تاثیر گذار بوده باشند؟
من خودم را مدیون 4 عزیز می دانم.
پدر نازنیم که صدای زیبایی داشت و اشعار مختومقلی را به زیبایی ترنم عاشقانه ای می کرد همچنین مادری داغدیده داشتم که اشعاری به زبان محلی در فراق فرزندش بهمن عزیز می خواند و منهم صدایش را ضبط می کردم.
سومین عزیز برادر فقیدم بهمن مهربانم بود که مرا با دنیای ستاره ها اشنا کرد چشمانم را به زیباییها گشود و روح ظلم ستیزی را در من بیدار کرد.برادر فقیدم بهمن عزیز اشعار مختومقلی را برایم قابل فهم نموده ترجمه می کرد.
می گفت ای کوههای سر به فلک کشیده به بلندی خود ننازید وقتش خواهد رسید که همچون زمین خواهید شد (کاملا مشخص است این بیت ترجمه کدام بیت معروف مختومقلی است) چهارمین عزیز امان بی بی گلجه مهربانم بود که برایم از ارتکی های زیبا می گفت و روح جستجوگرم را به عالم رویا و تخیلات می برد.

بی تردید این چهار عزیز را می توان گفت بنیان ادبی و پایه های حیات ادبی مرا ساختند و من چه خوشبخت بودم.

آقای ایازی، از آثاری که احیانا تا کنون منتشر کرده اید برای مخاطبان پایگاه خبری بگویید؟
تا کنون دو آلبوم شعر به صورت صوتی منتشر نموده ام.
اولی ، آلبوم تورکمنی " یوللار کیمه قاراشیار؟" که تمام هزار نسخه ظرف دو هفته به فروش رسید.

دومی ، آلبوم فارسی "پلان زندگی" که در فضای مجازی ارائه دادم.
آلبوم سومی هم در دست تهیه دارم با عنوان "سن سیز گیجه لریمده" که نمونه ای از شعرش را منتشر نموده ام تا مخاطبان عزیز در آینده نزدیک شاهد رونمایی و انتشار سومین آلبوم اینجانب باشند.


تا کنون کتابی چاپ نکرده ام.
با توجه به بحران مخاطب و اینکه کتابهای بچاپ رسیده گرد ناسپاسی رویشان می نشیند بخاطر همین با صرف هزینه بیشتر به صورت حرفه ای در استودیو صدابرداری نمودم که خدای را شکر با استقبال مخاطبان گرامی روبرو شد. (لازم است اشاره کنم که آرزو دارم روزی اثارم را بچاپ برسانم و آنرا به صورت بسته هنری کتاب و سی دی بدست علاقمندان برسانم لاکن در حال حاضر به دلیل دشواریهای عدیده مالی امکان اینکار فراهم نیست).
در اینجا لازم است از همکاری صمیمانه دوست و هنرمند گرامی جناب آقای جلیل ماهرخ تشکر و قدردانی نمایم ایشان صدابرداری هر دو آلبوم اینجانب را بر عهده داشتند و زحمات زیادی در این راه کشیدند.

در پایان با سپاس مجدد از شرکت شما در این گفتگو و آرزوی موفقیت در تمامی عرصه ها، اگر ممکن است، یکی از شعرهایتان را برای مخاطبان پایگاه خبری بخوانید:

بۇ پرده تازه باشلادی
تاقئر توملیگ سایاسئنی یایرادئپ دئر بۇ یرده
بۇ پرده تأزه باشلادی
من خیالیمدا خیال آتئم إیرلأپ
سایالاردان آشدیم
آراسسا یورگ گوزلأپ
چاغالیق باغئنا دوشدیم
ائناملارا ساتاشدیم
یاریم پوک اوینالئنگ
چاغالار گلینگ
بئر سالئم گولئنگ
آرامئزدا غامئش کوپری یوق ایندی!
صحرامئنگ غومی
گۆزلرئنگ نمی
یاسالدی پالچیق
مثلی بئر یورگ
مثلی بئر چورگ
دوغوردان بئزه
ایسی غوقایأن
 غاپی دان غاپا
کوچه دن کوچأ
بوغدای نان گره ک
بئری دیدی: یارئم پوک
باری دیدی: آتانگ اویده یوق هنیز!
بئر إلده اوراق
بئر إلده یاراغ
یئلدئزلاری بو توملیگدن غورامانا گیدئپ دئر
پارتیللی پالچیق
ساواش میداندا
غاتی یاریلدی
یاریلدی پالچئق
آچئلدی یۇرگ
یازیلدی ساچاق
ایچئنده بولسا بئر آغئر سوراغ
هانی آق چۆرگ؟
هانی آق یۇرگ؟!
1《هاوا غارالدی
اوقارام دولدی》
چاغالار گلئنگ اویه غایدالئنگ
بئری دیدی: اویون چاش
باری دیدی: غالام بوش
غارئن بوش!
اۇیون چاش اۇیون چاش
یۆنه ولئم :
غالام واخ هاچانا بوش؟
غارین واخ هاچانا بوش؟!
آجئغئپ توردیم
ساچاقا باقدئم
ایشئگه باقدئم
بئر اویا باتدئم
تاقئر توملئگ سایاسئنی یایرادئپ دئر بو یرده
بۇ پرده تأزه باشلادی!

 

گفتگو : نورمحمد دانشمند

دیدگاه‌ها  

0 #1 عبدالملک خرمالی 1397-07-25 21:25
بسیار عالی بود دوست شاعرم جناب ایاری موفق و موید باشید
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر