Multithumb found errors on this page:

There was a problem loading image 'images/gharanjik.jpg'
There was a problem loading image 'images/gharanjik.jpg'

gharanjik.jpg

فقر، همیشه بیداد می کند. فقر همیشه موجب فرو غلطیدن در مرداب غم و عقب ماندگی می گردد. آدمی همیشه از فقر در حال گریز است.حال، فقر، مراتبی دارد.

بدترین نوع فقر، فقر فرهنگی است. فقر فرهنگی یعنی خالی بودن قوه عقل و فهم.نداشتن قوه تعقل در جریان زندگی و همزیستی با انواع بشریت.آیا میدانید علت نزول قرآن چیست؟ خداوند درآیه اغازین سوره ابراهیم فرموده است:
(الَر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ )
(این کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکیهای (شرک و ظلم و طغیان) به سوی روشنائی (ایمان و عدل و صلح) به فرمان پروردگارشان درآوری، به سوی راه خداوند عزیز و حمید.)
فلسفه  نزول قرآن نجات مردم از ظلمت هاست. نجات از سیاهی ها و تفکرات غلط تا هدایت شوند به سوی نور و بصیرت؛ به سوی پروردگارشان. خداوند کلمه تاریکی را بصورت جمع آورده به این معنی که کج راه بسیار است اما نور فقط کلمات خداست. استفاده  صحیح از این کلمات را چگونه انجام میدهید؟ باید به صورت عمقی با این کتاب حرکت کرد و نه سطحی. به آیه زیر دقت کنید.
وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ (سوره ص آیه ۲۱) آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب داود(ع) بالا رفتند به تو رسیده است؟!
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ ﴿سوره ص آیه ۲۲﴾ هنگامی که (بی هیچ مقدمه) بر او وارد شدند و او از مشاهده آنها وحشت کرد، گفتند نترس، دو نفر شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری تعدّی کرده، اکنون در میان ما به حق داوری کن و ستم روا مدار، و ما را به راه راست هدایت فرما.
آیات باقی این سوره: این برادر من است. 99 میش(گوسفند) دارد، و من یکی بیش ندارم، اما او اصرار می‏کند که این یکی را هم به من واگذار! و از نظر سخن بر من غلبه کرده است. داود(ع) گفت: مسلما او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میشهای خود بر تو ستم کرده و بسیاری از دوستان به یکدیگر ستم می‏کنند مگر آنها که ایمان آورده‏اند و عمل صالح دارند، اما عده آنان کم است!، داود(ع) گمان کرد ما او را (با این ماجرا) آزموده‏ایم، از پروردگارش ‍ طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد.ما این عمل را بر او بخشیدیم، و او نزد ما دارای مقام والا و آینده نیک است.
خطای حضرت داود(ع) چه بوده؟ آیا متوجه آن شده اید؟ چرا در این ماجرا حضرت داود(ع) بخاک افتاد و آزمون او چه بوده؟ چه خطایی کرده که بلافاصله توبه کرد؟
حضرت داود(ع) بدون علم از صحبتهای نفر دوم قضاوت کرد. نکته بزرگ ماجرا این است که حضرت داود(ع) از نقطه نظر یک نفر رأی داد. خداوند این عمل را مردود اعلام میکند اما متاسفانه در جامعه ما این مشکل بسیار صورت میگیرد. قضاوت غلط و از یک زاویه دید.
خودتان را امتحان کنید: تا کنون چقدر شده شخصی پیش شما آمده و تهمتی را درباره  دیگری بیان میکند و شما بلافاصله تهمت او را پذیرفته اید؟ وقتی کسی به شما میگوید که: راستی شندیدی... اگر بپذیریم مرتکب اشتباه شده ایم. قضاوت غلط از یک زاویه باعث خسارات جبران ناپذیری است.
درصورتی که صحبتی درباره  شخصی چه آشنا و چه غریبه شنیدیم به هیچ وجه حق پذیرفتن آن را نداریم مگر آن که از خود آن شخصی که صحبتی درباره اش شده بپرسیم وگرنه باید جلوی انتقال این بحث را بگیریم و حق انتقال بحث گفته شده را به هیچ وجه نداریم؛ چه برسد که آن را بپذیریم.
إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ ﴿سوره نور آیه ۱۱﴾ کسانی که آن تهمت عظیم را مطرح کردند گروهی از شما بودند، اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است، آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند، و کسی که بخش عظیم آن را بر عهده گرفت عذاب عظیمی برای او است.
در ادامه سوره نور چنین نقل شده است:
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند؟ چرا نگفتید این یک دروغ بزرگ و آشکار است؟!(نور-12).  چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟ اکنون که چنین گواهانی نیاوردند آنها در پیشگاه خدا دروغگویانند.(نور-13).  و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت نصیب شما نمی‏شد به خاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما می‏رسید.(نور-14).  کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هر گونه آلودگی) و مؤ من را متهم می‏سازند در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند، و عذاب بزرگی در انتظارشان است.(نور-23).
خداوند میخواهد که چهار شاهد برای ادعای خود بیاوریم. اگر خدا گواهی شخصی را برای پذیرفتن به شروطی مقید کند و ما از آن شروط بگذریم و رعایت نکنیم یعنی خدا را از سطح خدا بالاتر دیده ایم.(معاذالله). خداوند میخواهد که هرچه می شنویم ابتدا درباره آن فکر کنیم نه این که بدون تفکر بخواهیم مطلبی را قبول کنیم.
*یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ﴿سوره احزاب آیه ۷۰﴾ ای کسانی که ایمان آورده‏اید از خدا بپرهیزید و سخن حق و درست بگوئید.
*إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ ﴿سوره نور آیه ۱۵﴾ بخاطر بیاورید زمانی را که به استقبال این دروغ بزرگ رفتید، و این شایعه را از زبان یکدیگر می‏گرفتید، و با دهان خود سخنی می‏گفتید که به آن یقین نداشتید، و گمان می‏کردید این مساءله کوچکی است در حالی که نزد خدا بزرگ است!
*وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولًا ﴿سوره الاسراء آیه ۳۶﴾ و چیزى را که بدان علم ندارى دنبال مکن زیرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد
چگونه از فقر فرهنگی قضاوت غلط و تهمت، نجات پیدا کنیم و راهکار قرآنی آن چیست؟
1- با یک زاویه دید نگاه نکنیم (برای پذیرفتن مساله ای درباره  یک موضوع باید تحقیق کنیم، اما تحقیق نباید بصورتی باشد که با تحقیق خود باعث منتشر شدن موضوعی که از آن اطمینان نداریم بشویم که لعنت بزرگی را نصیب خود کرده ایم. برای مثال اگر آبروی شخصی را که پیش ما برده اند باید با خود آن شخص صحبت کنیم. اما این کار ممکن است باعث مشکلات بیشتر شود.. پس حق پذیرفتن این گونه صحبتها را نداریم.)
2- حرف طرف مقابل را که دربارهی او تهمتی شنیده ایم بشنویم.
3- حق پذیرفتن و قضاوت یک طرفه را نداریم
4- اگر انتقال بدهیم مطلبی را که راست بوده گناه کبیره غیبت و اگر دروغ باشد گناه بزرگتری است بنام تهمت..!
پند سقراط در مورد شایعه پراکنی:
زمانی که شایعه ای را می شنوید و قصد انتقال آن به دیگری را دارید بحث کوتاه فلسفی زیر را در ذهن خود مرور کنید: در یونان باستان سقراط به دلیل خرد و درایت فراوانش مورد ستایش بود. روزی فیلسوفی که از آشنایان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط می دانی درباره  یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن! پیش از اینکه به من چیزی بگویی از تو می خواهم آزمون کوچکی را که نامش " سه پرسش " است پاسخ دهی.
مرد پرسید: سه پرسش؟سقراط گفت: بله درست است. پیش از اینکه درباره شاگردم با من صحبت کنی، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری آزمایش می کنیم.

نخستین پرسش " حقیقت " است. آیا کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟
مرد پاسخ داد : نه، فقط در موردش شنیده ام.سقراط گفت: بسیار خوب، پس واقعاً نمی دانی که خبر درست است یا نادرست.
حالا پرسش دوم: پرسش " خوبی و بدی ". آیا آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟
مرد پاسخ داد: نه،
سقراط ادامه داد: پس می خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟
مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.
سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم " سودمند بودن " است. آن چه را که می خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟
مرد پاسخ داد: نه واقعا.
سقراط نتیجه گیری کرد: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟
آری! این است فقر فرهنگی. پس در طول زندگی خود، همواره در مسیر تعقل و منطق باشیم تا خدای خدای ناکرده به پرتگاه فقر فرهنگی سقوط نکنیم.  
اسفندیار قرنجیک
مدیر گروه فرهنگی هنری آرنا
وابسته به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گنبدکاووس

 

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر