c_300_250_16777215_10_images_11491.jpg

 


ترکمن سسی - نازمحمد یگن محمدی – «یعقوب عبدالله زاده» دوستدار فرهنگ و ادب و هنر ترکمن در انگلستان است که هر دوسه سال یک‌بار دادن ضیافت برای تکریم مختومفلی فراغی به یک آئین و سنت برای او تبدیل شده است.


یکی از شخصیت‌هایی که در دوره قاجار درکمش‌دفه زندگی می‌کرد عبدالله زاده بود که به کار تجارت و دادوستد اشتغال داشت.
 فرزند ایشان «ولی‌جان» هم کار و پیشه‌ی پدری را برگزید. ولی‌جان در سنین جوانی با «اِنِش کولیف» اهل چیلِکن ترکمنستان ازدواج کرد که حاصل این وصلت دو پسر به‌نام‌های احمد و یعقوب و چهار دختر به‌ نام‌های بی‌بی سارا (همسر تاج‌محمد جوادی)، اِنجان (همسر عیسی عبدالله)، حاجی‌بی‌بی (همسر نورمحمد روشنی) و نعیمه (همسر رحمان عبدالله) بوده است.
 حاجی ولی جان و اِنِش گلجه هر دو شخصیت‌هایی اجتماعی، مردم‌دار و آگاه بودند. به همین علت آن‌ها می‌خواستند که فرزندانشان تحصیلات عالیه داشته. با همین قصد ونیت «یعقوب» پسر کوچک‌تر خانواده را برای ادامه تحصیلات دانشگاهی به ترکیه فرستادند.

نگرشی کوتاه بر بخشی از زندگی «یعقوب عبدالله زاده» شخصیت مشتاق فرهنگ و ادب و هنر ترکمن در کشور انگلستان
یعقوب در سال 1315 ه.ش. در کمش‌دفه متولد شد و پس از کوچ خانواده به گنبدکاووس، دوره دبیرستان را در آن شهر گذراند و دیپلم گرفت. یعقوب می‌خواست در رشته‌ی مهندسی راه‌ و ساختمان تحصیل کند ولی در رشته‌ی مدیریت به ‌تحصیل ادامه داد. او پس از مدتی به آلمان و ازآنجا به بریتانیا رفت.
 روزگار سرنوشت او را به‌گونه‌ای رقم زد که در شهر گلاستر ماندگار شود و بقیه عمر باعزت خویش را در آنجا سپری کند. وی یک رستوران به نام رستوران آنا (مادر) در شهر گلاستر تأسیس کرد که نام رستوران نشان‌گر اشتیاق و علاقه وافر او به مادرش است. این رستوران به علت عرضه‌ی انواع گوناگون غذاهای باکیفیت و خوشمزه همیشه مملو از مشتریان بود. مشتریان زیادی برای خوردن «چکدرمه» ترکمن ثبت‌نام کرده و نوبت انتظار آن را می‌کشیدند.
این مکان به‌قدری مشهور بود که آشپزهای تحصیل‌کرده برای گذراندن دوره‌های ویژه آشپزی در آنجا دوره‌ی کارآموزی می‌دیدند. یعقوب عبدالله زاده در شهر گلاستر بریتانیا همراه با همسرش «فیلییا» و دخترانش دِبی و سارا زندگی می‌کند. فیلییا در دبیرستان زبان انگلیسی تدریس می‌کند. دِبی در شهر لیدز در اقتصاد بازار کار می‌کند. سارا (38 ساله) هم تحصیلات عالیه در رشته هنر دارد.
 رستوران «یعقوب آقا» در خیابان پارک در ساختمان دوطبقه که پیرامونش پوشیده از درخت است، قرار دارد. او در رشته‌ی مدیریت در ترکیه تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان رساند و تقدیر روزگار او را به انگلستان کشانید و در آنجا صاحب یک رستوران بزرگ شد. یعقوب آقا یکی از مشتاقان تاریخ و ادب و فرهنگ ترکمن است بیش از 40 سال است که در آنجا زندگی می‌کند.
وی همیشه به فکر دیدار با بستگان و دوستان و مردمش است. به همین جهت هرچند وقت یک‌بار با مسافرت به گنبد این تشنگی خود را اندکی تسکین می‌دهد. بعد از استقلال ترکمنستان چند بار هم به آنجا سفرکرده است. نام او به همراه نام پروفسور دانشگاه آکسفورد، دکتر یوسف آزمون به خاطر برگزاری شب‌های شعر مختومقلی درسال 1992 م. بر سر زبان‌ها افتاد. در آن مراسم یعقوب به حرمت مختومقلی فراغی خلیفه ادبیات مشرق زمین، 90 نوع غذا آماده کرد و چندین روز این جشن ادامه داشت. پس‌ازآن هر دو سه سال یک‌بار دادن ضیافت برای سرسلسله‌ی شاعران ترکمن به یک آئین و سنت برای او تبدیل شد. به همین مناسبت این فعالیت او در مطبوعات انگلستان انعکاس یافت و مصاحبه‌هایی با رادیو و تلویزیون‌ها داشت و مقالاتی در روزنامه‌ها در این خصوص چاپ شد.
 یعقوب آقا حافظ اشعاری از مختومقلی به زبان‌های ترکمنی، انگلیسی و فارسی است. منزل و رستورانش مزین به قالیچه نفیسی از تصویر مختومقلی و تندیس او و سنگ‌نوشته‌ها و نیز آثاری از خوش‌نویسی و نقاشی و زیورآلات و پوشاک ترکمنی است. یعقوب آقا خود می‌گوید: «مکان آبا واجدادی همیشه مرا به‌طرف خود جذب می‌کند. در مواقعی که احساس دل‌تنگی می‌کنم در آن لحظات به‌سوی اشعار مختومقلی می‌شتابم و با خواندن آن‌ها و نجوا از ته دل، احساس اقناع و رضایتمندی می‌کنم. تا جایی که تمامی اندیشه‌ام و احساسم به‌سوی دوردست‌های تاریخ ایل ‌وتبارم پرمی‌کشد و حس می‌کنم که به گذشته و به زمان کودکی و نوجوانی برگشته‌ام. آن اشعار روح و روانم را تقویت می‌کند و اراده و اختیار مرا سلب کرده و بِه خود گره می‌زند. در دیار غربت، وطن و دیار اصلی خود آدم، ارج و قرب عالی و بی‌نظیری می‌یابد.»
 درسال 2008 م. خبر خوشی از انگلستان رسید که به مناسبت 275 مین سالگرد مختومقلی فراغی، یعقوب آقا 275 قرص نان که در روی آنها به زبان انگلیسی مختومقلی درج شده بود را پخت و بین مدعوین و مهمانان حاضر و مردم به عنوان سوغات مراسم جشن توزیع نمود.
درآن همایش جشن و سرور، نویسنده مشهور انگلیسی، رئیس انجمن نویسندگان برجسته جهان، مؤلّف 222 رمان، برایان اولدسین ترجمه‌ی انگلیسی جدیدی از اشعار مختومقلی را قرائت کرد. گیلبرت بیبریان کامپوزیتوز و موسیقیدان، آهنگ تازه‌ای را که تحت نام شاعر مختومقلی ساخته بود و خانم آهنگساز مجاری معروف و مشهور هندی نجمه آهتار، ترانه هایی را به زبان ترکمنی براساس شعرهای مختومقلی برای حضار اجرا کرد. این مراسم تأثیر چنان شدید و عمیقی در حاضرین به‌وجودآورد که فراموش شدنی نبود.
 وقتی در مورد کیفیت نان توزیع شده بین حضار در مراسم جشن از یعقوب‌ آقا سئوال شد که آیا این نان طعم و مزه‌ی نان تنوری سنتی ترکمن را می‌دهد؟ ایشان چنین پاسخ دادند: «البته، خمیر ورز داده شده از آرد سفید گندم که بر اثر حرارت شعله‌های آتش (کوزینگ هاویری) و بندها و گره‌های آب و گُل (گل سوینینگ بوغوندون) نانی را که در دست‌های خلاق و سحرآمیز مادران و درتنورهای سنتی و قدیمی ترکمن پخته و تهیه می‌شود در هیچ جای دیگری نمی‌توان یافت؛ زیرا که در آن نان‌ها، نور و برکت تربت ترکمن نفوذ می‌کند. حتی اگر آنها را پس از خیس‌کردن در آب سرد هم میل کنید طعم خوشمزه اش بر استخوان‌های بدنتان رسوخ کرده و جاری می‌شود.
 به خاطر می‌آورم که در گنبد زندگی می‌کردیم. دختران همسایه برای یادگرفتن فن خمیرگیری و ورز دادن آن با وردنه و پخت نان پیش مادر نازنینم می‌آمدند. ضمن پخت نان توسط مادرم اگر گره‌ی روسری مادرم باز شده باشد آن را می‌بستند. چرا برای آموختن پخت نان پیش مادرم می‌امدند؟ زیرا دست‌های بلزیگ‌دار(النگو) مادرم حلاوت و شیرینی داشت.
پس از سفت و محکم کردن شال کمر و قوشاق با خروش و هیجان دختران لِم و روش چسباندن خمیر به دیواره‌ی تنور را می‌آموختند و ماهم بادید نکته‌سنج و کاوشگر کودکانه نظاره‌گر آن آموزش بودیم. درزمانی که در رستوران آنا نان تهیه می‌کنیم به کلیه کارکنان متصدی پخت‌وپز نان تمامی آن شگردهای خاص را که به یادم مانده است تذکر و گوشزد می‌کنم. کسانی که آن نان را خورده بودند عنوان می‌کردند که چه نان بسیار خوشمزه و دارای طعم عالی هست. ضمناً منظور ما از این ولیمه و ضیافت، دعای خیری برای این اندیشمند و متفکر والامقام بوده است.» هم‌چنین یک مورد پسندیده‌ی دیگر در زندگی یعقوب آقا این است که هفته‌ای یک‌بار اعضای خانواده، دورهم جمع شده و به زبان ترکمنی صحبت می‌کنند.
 در این زمینه یعقوب آقا تمامی سعی و تلاش خود را برای آموزش آن‌ها به عمل می‌آورد. این حرکت و رفتار زیبا بیانگر شیرینی والاست خاص زبان ترکمنی و مهر تأکیدی بر گفته‌ی مختومقلی است «عسل زبانیم بار مینینگ» ) من دارای زبانی عسل گونه و شیرین هستم» لازم به ذکر است که یعقوب آقا در رشته‌ی طب سوزنی نیز خبره و دارای مهارت و صلاحیت بوده و فعالیت و طبابتش در این عرصه شفابخش هست.
نازمحمد یگن محمدی
کارشناس بازرگانی بین‌الملل، مترجم زبان‌های انگیسی و روسی

منابع
1 ـ مقاله عطامرادشاه‌قولی‌اوف (آرشیو استاد بیرام قلیچ فرزام)
2 ـ نقل و قول‌های صاحب‌نظران

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر