ترکمن سسی- یوسف قوجق از شاخص ترین چهره های ادبی – فرهنگی ترکمن و بلکه ایران است .وی در ادبیات داستانی صاحب سبک بوده و نام و آوازه وی از مرزهای استان گلستان فراتر رفته است .
به گزارش ترکمن سسی ،این نویسنده نام آشنای ترکمن همانگونه که درخبرها آمد ،اخیرا اعلام کرده است که داستانی را با موضوع داعش و گروه های تکفیری خواهد نوشت . پایگاه خبری و تحلیلی اهل سنت ایران و سیاست با یوسف قوجق در این زمینه و سایر فعالیت های جنبی شان گفتگویی را انجام داده است که در ادامه می خوانید:
سوال: لطفاً توضیحات کوتاهی از سوابق و فعالیتهای خود در عرصه داستاننویسی بیان نمایید؟
یوسف قوجق : متولد روستايی به نام «اوخلي بالا» از توابع راميان (در منطقهاي از استان گلستان) هستم. در ده سالگی به گنبد نقل مکان کردیم و در سال 1365 در رشته ادبيات فارسی وارد دانشگاه علامه طباطبايی (تهران) شدم و بعدها در رشتة مردمشناسی تحصيلات تکميلی خودم را ادامه دادم.
کارشناس ادبی مديريت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دبيری سرويس داستان در نشريات نهال انقلاب، اميدآينده و آيندهسازان، مدير اجرايی جشنواره انتخاب کتاب سال کانون همکاری ادبی با راديو سراسری، داوری بخش داستان در برخی از جشنوارههای ادبی استانی و سراسری، مترجم سفارت جمهوری اسلامی ايران در ترکمنستان از جمله فعاليتهایم در طول اين سالهاست. صاحب امتياز و مديرمسئول هفتهنامهای به نام «ياپراق» هستم که در تاريخ 16/7/1376 پروانه انتشار گرفت.
داستان نويسي را از سال 1365 آغاز کردم. تاکنون حدود 30 کتاب از من منتشر شده که نخستين آنها مجموعه داستان «کجاوه» است که در سال 1371 از انتشارات برگ منتشر شد. تازه ترین آنها رُمان «وقت جنگ، دوتارت را کوک کن» است که در سال 1394 از دفتر نشر فرهنگ اسلامی به چاپ رسید.
سوال:جنابعالی در موضوعات و سوژههایی که برای داستاننویسی انتخاب میکنید، چه دغدغههایی را مورد توجه قرار میدهید؟
یوسف قوجق: بیشترین دلمشغولی من در داستانهایم، همبستگی ملی و قومی، حفظ تمامیت ارضی کشور و ارزشهای عموم بشری است. در تمامی این موضوعات، ترکمنها به عنوان قومی غیور و غیرتمند، حضور و جایگاه خاصی دارند.
سوال: فعالیتهای جانبی شما در زمینه داوری جشنوارههای مختلف داستاننویسی چگونه بوده است؟
یوسف قوجق : همچنانکه در پاسخ به سوال اول شما گفتم، در طول سی سال تجربه داستاننویسی که داشتهام، در برخی سالها به عنوان داور بخش داستان، در یکی از جشنواره های ادبی استان گلستان و در چند جشنواره سراسری فعالیت نمودهام که جشنواره داستان انقلاب، جشنواره کتاب های کودک و نوجوان کانون و جشنواره قلم زرین از جملة آنهاست. امسال نیز به عنوان دبیر پانزدهمین دوره جشنواره قلم زرین انتخاب شدهام که در آن، به کمک داوران قرار است تمامی آثار منتشر شده شعر و داستان و نقد ادبی در طول سال 1395 را بررسی و بهترینها را انتخاب کنیم.
سوال: اخیراً بیان داشتهاید که داستانی را با موضوع داعش و گروههای تکفیری خواهید نوشت. این سوژه چگونه به ذهن جنابعالی خطور کرد؟
یوسف قوجق: باید بپذیریم که نویسندگان، از جمله افراد جریان ساز در جامعه و پیشرو در ایجاد تغییر و تحولات فرهنگی هستند و به دلیل حساسیت زیاد، زودتر از سایر اقشار متوجه تهدیدها و خطرات میشوند. ادبیات و هنر به دلیل رویکرد غیرمستقیمی که به مسایل دارند، از جذابیت و تأثیرگذاری بیشتری برخوردارند. خداوند نیز در قرآن برای ابلاغ مفاهیم به بشر، از قصه و تمثیل بهره گرفته است.
میخواهم عرض کنم که هیچ نويسندهای آثارش را براي خودش نمينويسد. مینویسد تا در مخاطبین تاثير بگذارد. مینویسد تا احساسات و عواطف مخاطبین را به نفع يا زيان جريانی و واقعهای برانگيزد و اگر توانست، به افراد خموش و بیتفاوت جامعه، تحرك بخشد و از این نظر، مسئوليت سنگينی بر دوش دارد.
جریان داعش هم که چند سالیست به نام اسلام، چهرهای خشن و بسیار بدوی از دین محمدی را به جهانیان نشان داده، همان جریانی است که نویسندگان مسلمان ادبیات داستانی را ملزم به نوشتن میکند. مضافاً اینکه، ایجاد کنندگان جریان داعش، در پس این جریان، به نوعی میخواهند در دنیای اسلام و در بین مذاهب و فرق اسلامی، تفرقه و دشمنی ایجاد کنند که بسیار خطرناک است.
من هم به عنوان داستاننویس اهل سنت از قوم ترکمن، احساس کردم نباید نسبت به این موضوع بیتفاوت باشم و حداقل کاری که میتوانم بکنم، این است که با نوشتن داستانهایی، لزوم و ضرورت این اخوت و برادری بین مذاهب اسلامی و مقابله مشترک با این افراطیگری را نشان بدهم.
سوال:ذهنیت جنابعالی به عنوان یک فعال فرهنگی ـ اجتماعی شاخص اهل سنت، از گروه داعش و اقدامات خشونتبار آن چیست؟
یوسف قوجق: گروههایی مانند القاعده و داعش نیازی به توصیف ندارند. بعد از این همه سال، عملکردشان طوری بوده که در قاموس لغات همه ملتها و جوامع بشری، عبارت «داعش» با معادل توحش و خشونت، همسان شده است. اینکه این گروههای به ظاهر اسلامی اما در باطن تکفیری، با دین اسلام چه کردهاند، بر کسی پوشیده نیست.
برای آنها شیعه و سنی، مسیحی و کلیمی و دیگر ادیان الهی فرقی ندارد. وقتی میگوییم پیامبرمان حضرت محمد مصطفی (ص) رحمتللعالمین است و دینش دین رحمت است، با عملکرد این گروهها همخوانی ندارد. جالب است که همینها که داعیه اسلام دارند، با عبارت «بسماللهالرحمن الرحیم» سر میبرند. معنای عبارت «رحمان و رحیم» با عملکردشان همخوان نیست. به بردگی گرفتن زنها و بچهها، تجاوز به زنها و دخترها، جهاد برای نکاح جنسی، سوزاندن زنده زندة انسانها، تخریب اماکن باستانی و میراث فرهنگی ملتها و هزاران جنایت گفته و ناگفته در پس پرده، کارهایی نیست که با عقل سلیم یک انسان، یک مسلمان (چه سنی و چه شیعه) جور در بیاید.
سوال: به نظر شما، گروههای افراطی مثل داعش در سالهای گذشته بر کدام بستر فکری و اعتقادی شروع به فعالیت کرده و توانسته بخشی از فعالان اهل سنت را جذب خود نماید؟
یوسف قوجق: با استناد به تحلیلهای علمی کارشناسان مسایل منطقه و خاورمیانه، ایجاد گروههای افراطی به نظرم دو عامل خارجی و داخلی داشت. همه میدانیم که شکلگیری القاعده در افغانستان و داعش در عراق، بعد از حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان و عراق صورت گرفت. خشونتی که نتیجهاش خشونت و توحشی فراتر آورد.
اینها برای انحراف افکار عمومی جهان به سمتی غیر از موضوع فلسطین و رژیم صهیونیستی، از بروز چنین جریان توحش آمیزی بین مسلمانان، استقبال هم کردهاند، هر چند به ظاهر، داعیه این را دارند که با آن مبارزه میکنند. البته بارها برخی از سیاستمداران آمریکایی هم بر این موضوع اذعان نمودهاند.
از طرف دیگر، بنا به تحلیلهای علمی کارشناسان، فضای بستة سیاسی و اجتماعی در کشورهای عراق و افغانستان هم البته در جذب جوانان سرخورده به این گروهها بیتأثیر نبوده است. این که تحقق آمال و آرزوهای سرکوب شده خود را در فعالیت در این گروههای تروریستی دیده بودند. به نظرم مسألة جذب برخی از مردم و نسل جوان در این کشورها به این گروههای افراطی، در حقیقت، نوعی واکنش و اعتراض به سطیرة نظامی و فرهنگ غربی است.
این جوانان فکر میکنند اسلامگرایی بنیادی تنها راه مبارزه علیه رژیمها و جامعه غربزدة کشورشان است و این اسلامگرایی افراطی نیز در شکل القاعده و داعش بروز کرده و چهرهای خشن از دين اسلام به همه نشان داده است. وگرنه، دین اسلام دین رحمت است و در آن، تمام فرق و مذاهب اسلامی برادرند و حتی مشکلی با دیگر ادیان الهی دیگر ندارد که بخواهد چنان جنایاتی را انجام بدهند. یاد سخنی از ابوالحسن خرقانی میافتم که عارف بزرگ قرن چهارم است. این عارف مسلمان، اوج انسان دوستی خود را در این شعار گنجانده که میگویند در بالای در خانقاه شیخ ابوالحسن خرقانی نوشته شده بود: «هر که در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید. چه، آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد.»
سوال: به عنوان یک نویسنده و مدیرمسئول نشریات مختلف، به قشر و نسل جوان جامعه اهل سنت در رابطه با مسایل جاری رایج در منطقه چه توصیهای دارید؟
یوسف قوجق: توصیهام به جوانان اهل سنت، همان است که شیخ ابوالحسن خرقانی گفته. انسانی که خداوند خلق کرده، ارزش این را دارد که از حق حیات برخوردار باشد و کشتن انسانها خلاف دين و آیین مذاهب اسلامی است.
جوانان متعقد به اهل سنت و جماعت، باید بدانند که دین اسلام دین رحمت است و ما به عنوان مدعیان پیروی از پیامبر اکرم (ص)، باید رفتار، افکار و کردارمان نیز شبیه او باشد. یادمان باشد که وقتی پیامبرمان بيمار شد، یعنی قبل از رحلت، به منبر رفت و فرمود: «اى اصحاب، من چگونه پيامبرى براى شما بودم؟ ...خداوند به من حكم نموده و سوگند خورده كه از ظلم هيچ ستمگرى در نگذرد. شما را به خداوند سوگند مىدهم، هر يك از شما كه از سوى من بر او ستمى روا شده، برخيزد و قصاص كند. همان موقع مردى برخاست و عرض کرد: چون از طائف بازگشتى، من به استقبال تو آمدم و تو بر شتر سوار بودى و تازيانه را بلند نمودى كه به شتر خود بزنى، اما به من اصابت نمود. پيامبر از بلال خواست به منزل فاطمه (س) برود و تازيانه را بياورد. و چون بلال تازيانه را آورد، پيامبر تازیانه به آن مرد داد و فرمود: قصاص كن تا راضى شوی!
میخواهم بگویم وقتی چنین انسان کاملی پیامبر ماست، این گروههای افراطی مثل داعش که داعیة پیروی از ایشان را دارند، چگونه کارهایی میکنند که با سنت پیامبرمان و دستورات دین مبین اسلام هیچ سنخیتی ندارد؟ جوانان اهل سنت باید ضمن پیروی از دستورات پیامبرمان، مراقب تبلیغات احساسی و سراسر اشتباه گروههای افراطی باشند.
سوال:آینده را چگونه میبینید؟
یوسف قوجق:در سینمای غرب که منشعب از مکاتب فکری آنهاست، آیندة جهان در پی رشد سلاحهای هستهای و اتمی، جز ویرانهای بیش نیست، اما اسلام، آیندة جهان را آیندهای توأم با قسط و عدل، آرامش و تمدن و حکومت صالحان میداند.
جالب است بدانیم که در قرآن، از قول خداوند آمده که در دیگر کتابهای آسمانی چون زبور هم، چنین وعدهای داده شده است. به طور مثال، در سورة انبیاء، آیه 105 آمده است «...و به تحقیق در زبور، بعد از ذکر چنین نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به میراث می برند» (ولقد کتبنا فیالزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون). به نظرم، در آینده، تمام مردم شاهد چنین جامعهای خواهند بود.
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای اسلامی منتشر نمیشود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال میشود.