c_300_250_16777215_10_images_21951.jpg

 

ترکمن سسی – رشید نافعی - امروز برای سرکشی یکی از دوستان در اومچالی رفتم. میخواستم تحلیل اش از وضع موجود را بشنوم. تا ما را دید با خنده شعری را بازخوانی کرد که در چهار سال گذشته برایش خوانده بودم.


اگر دویه مونوپ خاطابا بوقسام
چمچه لاپ یئغنانئم چاناقلاب دوکسم
ایل گونه غییا گوز بیلن باقسام
ایت آلان ساناجا دوندرینگ منی
با حقوق بازنشستگی در کنج خانه آرام گرفته بود و می‌گفت سعی میکنم مطالعه کنم. از موضوعات متنوعی گفتگو شد. تا اینکه یاس و ناراحتی از صورتش نمایان شد.علیرغم آن سعی میکرد خویشتنداری کند و به روی خودش نیاورد که در وضعیت دشوار و آچماز و نابرابری به لحاظ اجتماعی٫ فرهنگی و سیاسی قرار گرفتیم. در این اثنا برای معنا بخشی به صحبت هایش از ضرب‌المثل‌های تورکمنی بهره می‌گرفت.
مثل: یئقلسانگدا بوکه دن یئقئل (اگر روزی  شکست هم بخوری سعی کن از پهلوانان قوی شکست بخوری)  و.. یئقلسانگدا بوکیلمه توپان یئقان دویپ دک بول (اگر قرار باشد روزی بیفتی مثل ریشه درختی باش که در مقابل طوفان نیز سعی میکرد خم به ابرو نیاورد.)
با این ضرب‌المثل ها سعی میکرد تا شاید با این کارش هم به ما و هم به خودش امید داده باشد . به آهستگی و متانت خاصش شروع به روایت سازی داستانی قدیمی کرد که مربوط می‌شد به مسابقه ای گوره ش ( کشتی با شال) که در یکی از روستاهای تورکمن صحرا  برگزار شده بود. در آن مسابقه از تمام اطراف و اکناف تورکمن صحرا٫ پهلوانان نامدار شال به دست (غوشاق بیلینده)  برای شرکت در مسابقه آمده بودند. لحظه شروع کشتی فرا رسیده بود که قوی ترین کشتی گیر و مرد میدان وارد میدان شده بود که با هیکلی تنومند و قوی لرزه بر اندام هر حریفی می‌انداخت. طوری که حریفی برای هماوردی با او جرئت نمی‌کرد. در قانون کشتی  معمولا اگر بعد از مدت و زمان مشخصی رقیبی پیدا نمیشد ٫ دست آن پهلوان به نشانه پیروزی بدون رقیب (دوروپ آلماق)  توسط داور وسط بالا می‌رفت و جایزه اش ( بایراق) به او داده میشد. ولی ناگهان همهمه ای در معرکه میپیچد! دست نگهدارید رقیبش آماده است. صدای یکی از استادان قدیمی ( خالیپا) ها خطاب به شاگرد جوانش به گوش می‌رسید. نداد میزد: شالت راببند شاگرد ( شاگئرد).!
در این حین جوانی تازه به میدان آمده ٫بلند میشود و فریاد میزند و می‌گوید : ای آدمها درسته که این پهلوان قوی‌هیکل و تنومند است. ولی من نمی‌گذارم جایزه (بایراق) را بدون رقیب (دوروب آلماق)  به خانه اش ببرد. در این لحظه شال ها بسته میشود. پهلوان جوان آن قدر در مقابل پهلوان کهنه کار (بوکه)  هماوردی کرده و مقاومت میکند و آن قدر به زور بازو٫ عقل و درایتش در برابر فن حریف٫ فن میگذارد تا این که هر دو خسته می‌شوند. در این حالت بر اساس قانون کشتی و زمان معین شده٫ داوران زمان اتمام گوره ش(کشتی) را اعلام میکنند. رقابت مساوی( چال) اعلام میگردد و داوران دو کشتی گیر را از هم جدا ( آیریشدیرما) میکنند و بایراق (جایزه) را بین پهلوانان تقسیم میکنند و این طور میشود که پهلوان قدیمی را نمگذارند بدون رقیب و هیچ زحمتی (دوروپ آلماق) جایزه بگیرد.
با اتمام داستان پر معنا و عبرت آمیز به امید دیدار مجدد و پر انرژی٫ دوست قدیمی٫ از ما میخواهد که  دوتار را کوک کنیم و  بخوانیم.
....دوسلار بیزینگ ایللرمئزینگ
مردانا دئر ییگئت لری....
آیدار شاهیر دیلین بیلسنگ
شاغلاب اینر بورگوت لری

نوشتن دیدگاه

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

 

ترکمن سسی

turkmensesi

تبلیغ

 

نوین وب گستر