تركمن سسي -در پي انتشار يادداشتي درباره فراري شدن زنان متاهل و احكام شرعي برخورد با آنها در فضاي مجازي، ولي الله رفيعي پاسخ ذيل را تهيه كرده است:
متن ارسالي ولي الله رفيعي بدين شرح است:
اشاره: هر از چندگاهی سخنان عالمانهی شیخالتفسیر مولانا محمدحسین گرگیج دامت معالیهم، بر کام برخی نواندیشان، خوش نمینشیند و خامهی اندیشه و قلمشان را آشفته میکند.
برخی از اهل فضل و دانش خبر دادند که جناب آقای امان محمد خوجملی که دستی بر خامهی قلم در فضای مجازی و برخی مطبوعات استان گلستان دارد، دربارهی سخنان اخیر استاد گرگیج مبنی بر فاجعهی دردآور فراری شدن زنان متاهل با شیادان تبهکار مفسد فی الارض و درخواست حضرتش از قوهی قضائیه برای اجرای حکم پذیرفته شدهی سنگسار، واکنش نشان داده و به زعم خود از این مرجع مطرح فقهی و معنوی اهلسنت پرسشهایی کرده است.
اگرچه پرداختن به این قبیل مباحث، راه بهجایی نمیبرد، وحدت اسلامی را به چالش میکشد و آب در آسیاب دشمن میریزد اما بنابر اصرار برخی از اهل فضل و فضیلت، فقط به ذکر چند نکته در این باره بسنده میکنم.
یکم:
آقای خوجملی نخست از مولانا گرگیج پرسیدهاند که چرا «علت» را رها کردهاید و «معلول» را گرفتهاید؟ وانگهی در مقام همهدانی کلیگوی در حد دانش خود، طوماری از «علتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی را پیش کردهاند!
نمیدانم آقای خوجملی چگونه به این اکتشاف بزرگ دست یافتهاند و خواستهای را که شخص مولانا گرگیج بارها از مسئولان کشور داشتهاند که با «علت مبارزه کنید نه با معلول»، برای خود مولانا مطرح کردهاند؟ و این کلیگویی فقط یک علت میتواند داشته باشد، آن هم عدم شناخت وی از اندیشههای شیخالتفسیر مولانا گرگیج دامتمعالیهم!
دوم:
باز آقا امان خوجملی در مقام شاگردی جسور برمیآشوبد و حکم ثبوت سنگسار را در قالب چند پرسش پیش میکشد و به گمان خود مولانا گرگیج را تخطئه میکند!
جناب آقای خوجملی شما خودتان در همان نخستین پرسشتان خودزنی کردهاید! آنجا که از استاد گرگیج پرسیدهاید:
«مگر سنگسار با قرائن و شواهد اثبات میشود؟» باز در ادامه پرسشوار پاسخ گفتهاید: «مگر برای سنگسار چهار شاهد، لازم نیست؟»
خوجملی بزرگوار «شواهد» جمع «شاهد» است و به معنای گواه هم میآید و بر بیشتر از سه نفر اطلاق میگردد و مراد مولانا از شواهد همان چهار شاهدی که شما میفرمایید، است!
و دیگر آنکه شیخالتفسیر مولانا گرگیج خود فقیهی حنفی، زبردست و اصول دانی بارع است. تصلب وی بر شریعت اسلام و فقه حنفی آشکارتر از آن است که چنین سؤالات کودکانهای از وی پرسیده شود!
سوم:
باز آقای خوجملی کسوت یک جامعهشناسِ روانشناس را به تن میکند و به مولانا گرگیج پیشنهاد میدهد که برای حل مشکل زنا و دیگر معضلات جامعه، از جامعه شناسان و روانشناسان کشور بخواهد تا پیش از خطیب جمعه به ریشهیابی و تشریح مشکلها بپردازند!؟
سؤال بنده از آقای خوجملی عزیز این است که مگر تنها رسانهی جامعهشناسان و روانشناسان کشور، همین منبر جمعه است؟ یعنی این بیبضاعتان تا بهحال هیچ تریبونی برای حل مشکلات جامعه نداشتهاند؟ راستی ما کجای کاریم؟
افزون بر این اگر جنابعالی اندیشههای جامعهشناختی و روانشناسی شیخالتفسیر مولانا گرگیج را در کانال تلگرامیاش مطالعه فرمایید حتما به تخصص استاد در روانشناسی و جامعهشناسی اذعان خواهید کرد!
چهارم:
و در آخر فرمایش کردهاید:
«چه لزومی به اجرای احکام خشن که جزو ضروریات اسلام نیست، روی آوریم؟»
آری، با همین ادبیات آشرشتهای میخواهید به مصاف احکام استوار شریعت بروید!
غالبا منظورتان این بوده که «چه لزومی دارد به اجرای احکامی روی آوریم که از ضروریات اسلام هم نیستند؟»
بگذریم_ نکتهای که در این بخش حایز اهمیت است، آنکه آقای خوجملی عزیز، عرصهٔ سیمرغِ شرع، جولانگاه امثال جنابعالی نیست که با این ادبیات آش شعلهقلمکار آن را خشن تلقی کنید!
بهتر است بدانید حکم سنگسار با قرآن، سنت، اجماع و عقل به ثبوت رسیده است و جز خوارج و معتزلیها همهی مذاهب اسلامی آن را پذیرفتهاند و نظر آن دو فرقه را بیارزش و نامعتبر برشمردهاند!
چنانکه علامه ابن قدامهی حنبلی علیهالرحمه در کتاب «المغنی، ۳۹/۹» ضمن فصل «وجوب سنگسار مرد یا زن زناکار متاهل» مینویسد:
"ﻭﻫﺬﺍ ﻗﻮﻝُ ﻋﺎﻣّﺔ ﺃﻫﻞِ ﺍﻟﻌﻠﻢِ ﻣِﻦ ﺍﻟﺼَّﺤﺎﺑﺔ ﻭﺍﻟﺘﺎﺑِﻌﻴﻦ ﻭﻣَﻦ ﺑﻌﺪﻫﻢ ﻣِﻦ ﻋُﻠﻤﺎﺀ ﺍﻷﻣﺼﺎﺭ ﻓﻲ ﺟﻤﻴﻊ ﺍﻷﻋﺼﺎﺭ ﻭﻻ ﻧَﻌﻠﻢُ ﻓِﻴﻪِ ﻣُﺨﺎﻟِﻔﺎً ﺇﻻ ﺍﻟﺨَﻮﺍﺭِﺝ"؛ اهل علم همگی از اصحاب و تابعین رضوان الله علیهم و پسینیانشان و دانشوران دیگر شهرها در هر عصری، فتوی به وجوب سنگسار زناکار متاهل دادهاند و جز خوارج مخالف دیگری در این باره سراغ نداریم.
وی در ادامه میافزاید:
"ﺛَﺒَﺖَ ﺍﻟﺮَّﺟْﻢُ ﻋَﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ ﺑِﻘَﻮﻟﻪ ﻭﻓِﻌﻠﻪ ﻓﻲ ﺃﺧﺒﺎﺭ ﺗَﺸﺒَﻪ ﺍﻟﻤُﺘﻮﺍﺗﺮ، ﻭﺃﺟﻤﻊ ﻋﻠﻴﻪ ﺃﺻﺤﺎﺏُ ﺭﺳﻮﻝِ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺳﻠﻢ"؛ سنگسار با قول و فعل رسولخدا صلیالله علیه وسلم با روایاتی که بسان تواتر است، ثابت شده و یاران رسولخدا صلیالله علیه وسلم بر این حکم اجماع کردهاند.
گذشته از این اگر عاقلانه بیاندیشیم، درمییابیم که زنا از امهات جرمها و گناهان کبیره است؛ چراکه سبب تباهی نژاد و آشفتگی نسل انسانی میشود و چون نژاد و نسب آدمی در هم آمیزد، کِشت و پشتش هم تباه میگردد، به همینروی شریعت اسلام زنا را قتل نفس و نسلکشی میداند و سنگسار را نوعی قصاص برمیشمارد تا زناکاران از بیم جانشان از این زشتیها دست بردارند و با عبادت و بندگی خداوند سبب آبادانی دنیا و آخرت شوند.
پنجم:
علمای فقه حنفی چنان سیستم حقوقی پربار و گرانمایهای را پایه گذاری کرده و به پایهی تکمیل رسانیدهاند که درطول ۱۲۰۰ سال گذشته، منشور حقوقی چهار امپراطوری بزرگ مانند عباسیها، سلجوقیها، عثمانیها و بابریهای حاکم بر هندوستان قرارگرفته است.
افزون بر این فقه حنفی توانسته بر سیستم حقوقی انگلیس تاثیربسزایی بگذارد و خدمت گذار فراگیرترین مذهب اسلامی روی زمین بوده است.
اصول فقه حنفی چنان سست، بی پایه و به دور از قرآن و سنت نیست که در مقابل هر دسیسهای نابود گردد و با هر بادی بلرزد.
همانند سایر مذاهب اهل سنت فقه حنفی نیز بر دلایل و استنباطات محکمی استوار است.
امید که آقای امانمحمد خوجملی عزیز مطالعات دینیاش را اصولیتر و عمیقتر کند و با نگاه و قلمی واقعبینانهتر به تحلیل و واکاوی مسائل ریز و دقیق دینی و اجتماعی بپردازد.
دعاجو: ولیالله رفیعی
۲۱ تیرماه ۹۶
گلستان_گالیکش
دیدگاهها
مطلب زیر از طریق وبسایت مولانا گرگیج منتقل شد ولی پاسخی دریافت نشد ، چرا ؟!
نقدی بر چهار استاد
( اونق - کمالی - قربانپور - گرگیج )
http://turkmen-elyas2.blogfa.com/post-288.aspx