ترکمن سسی-فروزان میره وندی از فرهنگیان دست به قلم شهر سنندج کردستان است.
به گزارش خبرنگار ترکمن سسی،سطور زیر گوشه ای از دلنوشته های این بانوی کرد است.
*وقت شکفتن ندارد این بزم پاییزی
که سردوخشک است
نواهای سر داده
به برف وسردی
وفاندارد
اماسفیداست
یک رنگ ونگاه
گاهی دلربا
گاهی مرگ آور
گاهی دلنواز
به نورش آواز
گاهی لبریزاست رقص برف آلود
چوچرخش به نوا دارد نوازش
این رقص وبزم آنگین به بام
مینشاند دل رابه پاکی جام
سفید ویکدست
فرقی ندارد
بام من باشد یابام قدرت
همه تسلیمند به پاکی آن
همه خموش اند به این ترفند ایام
چوتسلیم گشتیم
نواها نوازند
به آهنگ نوید چهره هاسازند
آسمان.تغییر به تسلیم دارد
زمین به جانش نوید
دیگردارد
جانی تازه به شکفتن او
به شاخه های پرشکوفه دارد
*رفیق زمینم به خاکش اندرون
تکیه داده ام من
به خاکی ز اون
منم چاره ام تسلیم جان
که خفته ای به کام نهان
دگرپاره های وجودم رهاست
به هرگوشه ای
زخمی به جاست
به شمشیر سکوت
بریدی به جان
دل م پاره نمودی
این را بدان
غریب ره ناکجاآبادم نکن
که درمانده ام من به جان خود
ازاین ره روی که داری نگریز
که دیگر جان ندارد به آیین خویش
*به سکوت لحظه های بودنت
به کنار جویبارها
به شرح هجوم امواج دریا
به کوههایی که تماشای استواریشان به بودنشان بهامیدهد
رهسپارکوی توام
دمیدن نسیم سحرگاهی
شاید نوازشم کند
ولی این پرده ی نازک
رخ تو میبرد مرا به آستان خود
*به آسمان مینگرم
چوپرنده ای رها
به خیالم
که زمین فقط سبز بینم وزیر پا
چوستونی ایستاده به نگاه
ومن به پرواز
به اندیشه ی آسمانم
که جایگاهی یابم
من به کلامم
*به شکوه
شکوفه های گیلاس
به ناز شبنم به گلبرگ گل
به آواز ساری دردم زمان
قدم به صحرا بنه
تنها به بیابان
خالق را توباش
تنها به جانت
که روح برگیرد
تن را به جانت
- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
- نظرات بعد از ویرایش ارسال می‌شود.